بحرین نام پاره ای از تن ما
1ـ وجه تسمیه بحرین
راجع به اینکه کلمه «بحرین» ازکجا گرفته شده و به چه معناست نظریات گوناگونی ابراز گردیده است. برخی وجه تسمیه آن را مربوط به واقع شدن این ناحیه در میانه دو رود «محلّم» و «عین الجریب» در شمال و جنوب دانستهاند که البته امروز از آنها اثری نیست. بعضی دیگر وجه تسمیه بحرین را وضع طبیعی و بارندگی دانستهاند و معتقدند که این سرزمین حدفاصل دریای شور خلیج فارس و آب شیرین بارانی است که در برخی نواحی این کشور جمع میشود.
عدهای دیگر گفتهاند که حدود جنوبی این سرزمین، در وقت نامگذاری، تا سواحل دریای عمان و حضرموت امتداد داشته و این زبانۀ خاکی که میان دو دریای خلیج فارس ودریای عمان قرارداشته ، به دو دریا منسوب و از این رو به بحران یا بحرین موسوم شده است.
برخی دیگرازمحققان بر این باور هستند که بحران یا بحرین است تثنیه برای «بحر» نیست، بلکه اسم منسوب به بحر است . ازاین رو، «ان» پسوند نسبت است نه تثنیه که درزبانهای فارسی، عربی و سریانی رواج دارد. بنابراین، لفظ بحران به معنای بحری و دریایی است.[1][1]
2ـ سابقه تاریخی
بحرین سابقهای طولانی در تمدن بشر دارد که به هزاره چهارم پیش از میلاد میرسد. بحرین تاریخی که سابقاً «اوال» نامیده می شده، سرزمین پهناوری بوده که در کناره غربی خلیج فارس از کویت تا بصره، شبه جزیره قطر، یمامه و عمان و قسمتهای غربی عربستان را دربرگرفته است. اما بحرین کنونی، بسیار کوچکتراست و شامل 35 مجمع الجزائراست.[2][2]
بحرین به اسامی دیگری نیز شناخته شده است. ازجمله: ارض الحیاه، ارض الخضراء، عروس خلیج فارس، مروارید خلیج فارس و ... .
3ـ موقعیت جغرافیائی و آب وهوا
بحرین باوسعت 25/695 کیلومتر مربع، کم وسعتترین کشور اسلامی پس از« مالدیو» است و پایتخت آن منامه است. بحرین با هیچ کشوری مرز خاکی ندارد و دور تا دور آن را آب فراگرفته است. ازجنوب و غرب با عربستان سعودی، ازشرق و جنوب شرقی با قطر و از شمال با ایران همسایه است. البته تنها راه خشکی این کشور با جهان خارج، پلی است که در چند ساله اخیر بین بحرین و عربستان روی آبهای نیلگون خلیج فارس کشیده شده و این دو کشور را به هم متصل کرده است. بحرین عمدتاً سرزمینی بیابانی و شوره زار است که غالباً هموار و خالی از کوهستان می باشد و از نظر طبیعی، به سه بخش متمایز تقسیم میشود:
1- بخش حاصلخیز شمالی که دارای موقعیتی مناسب برای کشاورزی است.
2- بخش مرکزی، که صحرای خشک وکویری است.
3- بخش جنوبی، که صحرایی شنی وماسهای است.[3][3]
1-3. آب و هوا
ازآنجا که این کشور به صورت جزیره است تا حدودی دارای آب و هوای مرطوب است، ولی به سبب نزدیکی با منطقه حارّه دارای تابستانهای گرم و مرطوب و زمستانهای نسبتاً معتدل است. در بحرین تنها دو فصل وجود دارد: فصل گرما و فصل معتدل. میزان بارش باران نیز اندک است.
2-3. مراکز مهم
مهمترین جزایر بحرین عبارتاند از: محرق، ستره، بنی صالح، جده، ام نعسان، حوار و ام سوبان.
مهمترین بنادر بحرین عبارتاند از: منامه، محرق، ستره، مصفا و سلمان.
مهمترین شهرهای بحرین نیز عبارتاند از: منامه (پایتخت) محرق، جده و الرفاع. الرفاع از دو قسمت تشکیل شده است: بخش شرقی و بخش غربی که بخش غربی محل سکنی و زندگی شیوخ و خاندان حکومتی است. ستره یکی دیگر از شهرهای مهم است. بزرگترین پالایشگاه نفت بحرین، مخازن نفت و همچنین کارخانههای تولید برق و دستگاه آب شیرینکن در آن قرار دارد. شهر بنی صالح، مرکز صادرات نفت بحرین است.
3-3. محل سکونت شیعیان
شیعیان از نظر محل سکونت در این کشور مورد تبعیض قرار گرفتهاند این درحالی است که 75% مردم این کشور شیعه هستند. اکثر شیعیان در روستاهای فقیر اطراف منامه زندگی میکنند و حق سکونت در منطقه مسکونی و وسیع «الرفاع» را ندارند، چرا که غربِ آن همانگونه که گفته شد محل سکونت خانواده حاکم و شرق آن محل سکونت سنیهاست. شیعیان نه حق سکونت در این منطقه را دارند و نه میتوانند زمینی را مالک شوند.
جمعیت بحرین
بیش تر جمعیت بحرین شیعه هستند. این میزان، در اطلس جهانی 75 درصد کل جمعیت برآورده شده است و آن گونه که در تاریخی آمده، آن ها در گذشته گرایش اسماعیلیه داشته و در طی هفت قرن گذشته، ولی به سمت شیعه امامی متمایل شده اند البته در کتابهای مختلف، درصد شیعیان از 50 تا 75درصد متغیر است، ولی یقینا بیش از نیمی از ساکنان این سرزمین را شیعیان تشکیل می دهند .
امروزه اکثریت جمعیت بحرین شیعه هستند، اما به دلایل اقتصادی و زندگی در مناطق دور از شهر، کار سیاسی به دست حکام اهل تسنن افتاده است؛ امری که بی ارتباط با سیاست های استعمارگران نیز بوده است. بهترین مناطق شیعه نشین جد حفص و سنابس ذکر شده است. شیعیان بیش تر روستانشین هستند. در یک آمار رسمی که طبعاً قابل اعتماد نیست. نزدیک به 72 درصد مردم بحرین شیعه ذکر شده اند
.(1بیش تر این شیعیان، دور از مناطق شهری و در فقر به سر می برند و جز عده ی معدودی که توانسته اند با کسب برخی پست های دولتی، به وضعیت مطلوب اقتصادی دست یابند، بقیه در وضعیت نابسامانی به سر می برند.
اکثریت پیروان شیعه، به طور سنتی به ماهی گیری و حرفه های کشاورزی مشغول اند و در نواحی ساحلی و دورافتاده زندگی می کنند. تنها در دهه های اخیر، عده ای از آنان در منامه و المحرّق و تأسیسات نفتی سیترا و الاولی به صفوف کارگری پیوسته اند.(2)
به یقین این رویکردهای اقتصادی- سیاسی، با خط مشی حاکمان سنی بی ارتباط نیست.
شیعیان این کشور با وجود آن که از اکثریت برخوردارند، ولی همواره در جایگاه « شهروند درجه دوم» قرار داشته اند. این گونه محرومیت های تحمیلی، به همراه موج اصلاح طلبی که در خلیج فارس در دهه های اخیر رخ داده، این گروه ها را نیز به شورش و اعتراض وا داشته است
4ـ جغرافیای انسانی
شاخصهای موجود در جغرافیای انسانی بحرین عبارتاند از:
1-4. جمعیت
بیش تر جمعیت بحرین شیعه هستند. این میزان، در اطلس جهانی 75 درصد کل جمعیت برآورده شده است و آن گونه که در تاریخی آمده، آن ها در گذشته گرایش اسماعیلیه داشته و در طی هفت قرن گذشته، ولی به سمت شیعه امامی متمایل شده اند البته در کتابهای مختلف، درصد شیعیان از 50 تا 75درصد متغیر است، ولی یقینا بیش از نیمی از ساکنان این سرزمین را شیعیان تشکیل می دهند .
امروزه اکثریت جمعیت بحرین شیعه هستند، اما به دلایل اقتصادی و زندگی در مناطق دور از شهر، کار سیاسی به دست حکام اهل تسنن افتاده است؛ امری که بی ارتباط با سیاست های استعمارگران نیز بوده است. بهترین مناطق شیعه نشین جد حفص و سنابس ذکر شده است. شیعیان بیش تر روستانشین هستند
جمعیت بحرین طبق آمار سال 2009 میلادی حدود 573/708 نفر است که 83% کل جمعیت بحرین شهرنشین و17% روستایی میباشند.81% الی 98% جمعیت آن مسلمان هستند. بحرین به لحاظ درصدی در رتبه سوم کشورهای شیعهنشین محسوب میشود که حدوداً جمعیت شیعیان آن 000/520 نفر میباشند.[4][4]
البته حکومت بحرین به شیوههای گوناگونی از افزایش جمعیت شیعیان جلوگیری میکند که نمونهی آن اعطای تابعیت به اعراب غیر بحرینی سنی است. میزان رشد جمعیت در بحرین طبق آمارسال 2000 میلادی 78/1 % است و عمر متوسط افراد 98/72 سال تخمین زده شده است.
جامعه بحرین، جامعه جوانی است آمارها نشان می دهد که 65% از جمعیت بحرین را افراد کمتر از20 سال تشکیل میدهند. بیش از نیمی از جمعیت این کشور در دو شهر منامه (پایتخت) و محرق متمرکز هستند.[5][5]
از نظر جامعه شناسی، جمعیت کنونی بحرین در هفت دسته جای میگیرند:
1. خانواده حاکم (آل خلیفه)
2. سنیهایی که اصلیت آفریقایی دارند و طی فرایند برده فروشی و خرید برده در قرن هیجدهم و نوزدهم وارد بحرین شدند.
3. سنیهایی که اصلیت عرب دارند و ریشه آنان به قبایل جزایر اطراف بحرین میرسد.
4. سنیهایی که تحت عنوان «هوله» معروف بوده و اصالتاً عرب هستند که ابتدا به سواحل شمالی خلیج کوچ کرده بودند و سپس به سواحل جنوبی باز گشتند.
5. طبقه «بحارنه» که شیعیان بحرینی الاصل هستند.
6. طبقه «عجم» شیعیان ایرانی هستند که به بحرین مهاجرت کردهاند.
7. گروههای کوچک از ادیان مختلف مسیحی، یهودی و هندویسم که قرنها پیش در بحرین ساکن شدهاند.[6][6]
2-4. اقوام و نژادها
مردم بحرین از نژاد اعراب سامی و آریایی هستند. اولین اعرابی که به بحرین آمدند، قبیله عدنان بود که از حجاز به آنجا رفته بودند. تا پیش از ظهور اسلام نیز تعداد زیادی از ایرانیان زرتشتی و یهودی درآنجا میزیستهاند. اکنون در بحرین اکثر جمعیت را اعراب تشکیل میدهند و دومین رده آمار شامل ایرانیان میشود. البته نباید فراموش کرد که بحرین از دیرباز بخشی از خاک ایران بوده، و هر دو نژاد ایرانی و عرب در این سرزمین مسلمان میباشند. در حال حاضر بیش از یک سوم جمعیت بحرین را ایرانی تبارها تشکیل میدهند. از کشورهای شبه قاره، شرق دور و اتباع غربی نیز در این کشور مشغول زندگی هستند.[7][7]
وضعیت مذهبی
چپاول و غارت مساجد شیعی و بی حرمتی به شیعیان و اماکن مذهبی آنان، امری عادی به شمار می رود. ... تبعیض علیه شیعیان در حوزه ی عمومی و خصوصی، به ویژه در زمینه ی آموزش عالی هم چنان ادامه دارد. حکومت بحرین به قصد مقابله با شیعیان و اصولاً مخالفان، شهروندان کشورهای دیگر را در نیروهای امنیتی به کار می گیرد و با شتاب هر چه تمام تر، تابعیت بحرین را به آنان اعطا می کند. خاندان حکومتگران بحرین می خواهد با استخدام نیروهای بیگانه، به اصطلاح یک «نوار امنیتی» به دور خود بکشد تا بتواند در موقع بحران، مخالفان بومی را از خود دور سازد و سرکوب کند. در حالی که شهروندان کشورهای دیگر می توانند به منظور حراست از حکومتگران به تابعیت بحرین درآیند، افرادی که وابسته به «جامعه ی عجم» هستند؛ یعنی بازماندگان ایرانیان مهاجر، از دهه بیست میلادی به این سو نمی توانند تابعیت بحرین را کسب کنند و یا حتی از دیگر حقوق اجتماعی مانند آموزش، تهیه مسکن و اشتغال بهره مند شوند.(7)
این وضعیتی بود که شیعیان تا قبل از روی کار آمدن شیخ حمد هر روزه شاهد آن بودند، اما هنگامی که امیر جدید حکومت را در دست گرفت، اوضاع قدری تغییر یافت. حکمرانان بحرینی به این نتیجه رسیده بودند که اگر به این روند ادامه دهند و اکثریت مذهبی را همواره از قدرت دور نگاه دارند، روزی فرا خواهد رسید که خواسته های مردم چیزی فراتر از آن چه هست خواهد بود و ممکن است در آن صورت، تنها به تغییر نظام راضی شوند. به این ترتیب، اصلاحات ظاهری از سطوح بالا آغاز شد. شیخ حمد که تا قبل از آن، ریاست ارتش را بر عهده و به نوعی در سرکوب شیعیان نقش داشت، اینک به وضوح سعی دارد به شیعیان محروم و ناراضی کشور که اکثریت مسلمانان بحرین را تشکیل می دهند، نزدیک شود. مثلاً کمی پس از آن که به امیری رسید، روز عاشورا بود و شیخ حمد برای تمامی دسته های عزاداری، گوسفند و برنج فرستاد. ... او به شیعیان اجازه داد که وارد ارتش شوند. ... امیر جدید بحرین، صدها زندانی شیعه را آزاد کرده است و از آن جمله، می توان از آزادی شیخ عبدالامیر الجمری، برجسته ترین ناراضی بحرین نام برد.(8)
اما ناراضیان شیعه و سنی، چیزی بیش از ژست های خیرخواهانه می خواهند. ... جای تعجب نیست که بسیاری از مردم، رفتار و سلوک شیخ حمد را تنها یک ظاهرسازی تلقی می کنند.(9)
به هر حال، اینک وضعیت شیعیان قدری بهبود یافته است. دولت می کوشد با درگیر کردن آنان در اقتصاد، دل مشغولی دیگری به آن ها بدهد تا کم تر به مسایل سیاسی بپردازند و از اعتراض های سیاسی شان کاسته شود. در واقع دولت سعی دارد با مشارکت اقتصادی شیعیان در امور اقتصادی کشور، عدم مشارکت سیاسی آنان را جبران کند. بنابراین در چند سال اخیر،
تجارت به ممری عمده برای شیعیان تبدیل شده است. حدود هفتاد درصد کسانی که شرکتهای تجاری را اداره کرده یا به استخدام آن ها در آمده اند، شیعه هستند. قریب همان درصد از افراد شهرنشین بحرین نیز که تحصیل کرده بودند و به حرفه های مختلف اشتغال دارند، شیعه هستند. بدین ترتیب، امکانات اقتصادی، بخشی از تبلیغات مذهبی و سیاسی را که علیه شیعیان اعمال می شود، جبران کرده است.(10)
در نهایت می توان گفت در این جا نیز همانند دیگر کشورهای منطقه، شیعیان تا رسیدن به وضعیت مطلوب، راهی طولانی در پیش دارند
5. تعطیلات و اعیاد رسمی
در بحرین، سال میلادی سال رسمی است، وروزهای تعطیل در این کشور بدین شرح است:
اول ژانویه (به مناسبت سال نو)، اول ماه رمضان، روز عید فطر، روز مبعث پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم، روز عید قربان، اول محرم (آغازسال هجری قمری)، روزعاشورا (دهم محرم)، عید مولود (تولد پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، 16 دسامبر (روز ملی یا روز استقلال بحرین).
گفتنی است هر سال مراسم عزاداری اباعبدالله الحسینعلیهالسلام ـ با شکوه خاصی در حسینیههای شیعیان برگزار میشود و اهل تسنن غیروهابی نیز همراه با شیعیان در این مراسمها شرکت میکنند.[8][8]
6. اماکن مقدس
اماکن مقدس بحرین عمدتا همان مساجد و حسینیههای آن هستند از کهنترین مساجد تاریخی موجود در بحرین «مسجد الخمیس» یا مسجد سوق الخمیس، درجنوب غربی دماغه «رمان» در منامه است که از آثار دوره اسلامی است که چون در منطقه سوق الخمیس (پنج شنبه بازار) واقع شده به این اسم معروف شده است.
پس از آن، مسجد «جامع الرافعیه» در «بلاد قدیم» است در این مسجد یک کتیبه عربی با خط کوفی وجود دارد که نامهای «محمد و علی و فاطمه، حسن وحسین» روی آن دیده میشود.
مسجد «صفویه» در محله «بلاد قدیم» بین منامه و بدیع است که مربوط به دوران شاهان صفویه است.
از دیگر مساجد معروف در بحرین می توان مسجد مومن، خواجه، مسجد جد حفص، سماهیج ستره و غالی را نام برد. حدود چهل حسینیه در شهر منامه از آن شیعیان وجود دارد که معروفترین آنها عبارت است از مدن ، بن سلوم صفانیر، سماهیک، بن رجب، راس الرمان، نعیم، زبن، احسایتین.
همچنین افزون بر مساجد و حسینیهها، مزار شخصیتهای دینی و دانشمندان نیز از جمله اماکن مقدس این کشور به شمار میآیند. یکی از معروفترین مزارهای بحرین، قبر صعصعة بن صوحان از اصحاب امام علی علیهالسلام است که در روستای «عسکر» و نزدیک منامه قرار دارد و زیارتگاه مردم بحرین است.
مزار ابن میثم بحرانی از علمای بزرگ شیعه در منطقه «ام الحصم» نیز زیارتگاه بسیار مفصلی است که در کنار آن یک مسجد جامع هم وجود دارد.
قبر شیخ حسین ابن عبدالصمد، پدر شیخ بهایی در قبرستانی نزدیک منطقه سوق الخمیس است وی که سالها شیخ الاسلام قزوین و هرات بود، در سالهای پایانی عمر خود به بحرین رفت و در آنجا مشغول به تدریس و تألیف شد و در همان جا درگذشت.
مزار سید هاشم بحرانی توبلی، صاحب تفسیرالبرهان نیز در زادگاه و روستای خود وی یکی از بزرگترین زیارتگاهها در بحرین به شمار میآید.
همچنین مزار شیخ حسین عصفوره در روستای شاخوره ـ از روستاهای عالمخیز بحرین طی قرنهای گذشته ـ نیز زیارتگاه شیعیان بحرین است.[9][9]
7 ـ اقتصاد و معیشت
جزایر بحرین از زمانهای دور یکی از مراکز مهم تجاری درخلیج فارس به شمار میآمد که محور اصلی تجارت آن صید صدف وخرید و فروش مروارید بوده است و همین امر سبب جذب جمعیت بیشتر به آنجا نسبت به دیگرمناطق حاشیهای جنوب خلیج فارس گردیده است. پیش از استخراج نفت، صید و تجارت مروارید بزرگترین رقم صادرات بحرین را تشکیل میداد. مردم در کنار صید و صدور مروارید به ماهیگیری نیز میپرداختند.
مهمترین محصول کشاورزی بحرین خرما و بعد از آن یونجه است. از منابع معدنی بحرین خاک سرخ را میتوان نام برد.
در سال 1934میلادی یک شرکت آمریکایی به نام باپکو، موفق به استخراج نفت در بحرین شد. با آغاز استخراج و صدور نفت، رفته رفته، صیادی، کشاورزی و... ازجنب وجوش افتاد و نفت مقام اول را درفعالیت مردم به خود اختصاص داد تا جایی که امروزه بحرین دارای سیستم اقتصادی تکمحصولی مبتنی بر نفت و صادرات فرآوردههای نفتی میباشد.
از صنایع دیگری که امروزه دربحرین فعال است صنایع سنگین آلومینیومسازی، ساخت و تعمیر کشتی و صنایع کوچکتر مانند پلاستیکسازی را می توان نام برد. [10][10]
یکی از راههای کسب درآمد قابل ملاحظه برای دولت بحرین، جذب توریست است. در این کشور جهت جذب توریست هتلهای مدرن همراه با رستورانهای مخصوص پذیرائی، وسایل تفریحی نظیر قایقرانی، اسب سواری، شتر سواری و ... دایر شده است.[11][11]
بیش تر شیعیان، دور از مناطق شهری و در فقر به سر می برند و جز عده ی معدودی که توانسته اند با کسب برخی پست های دولتی، به وضعیت مطلوب اقتصادی دست یابند، بقیه در وضعیت نابسامانی به سر می برند.
اکثریت پیروان شیعه، به طور سنتی به ماهی گیری و حرفه های کشاورزی مشغول اند و در نواحی ساحلی و دورافتاده زندگی می کنند. تنها در دهه های اخیر، عده ای از آنان در منامه و المحرّق و تأسیسات نفتی سیترا و الاولی به صفوف کارگری پیوسته اند. به یقین این رویکردهای اقتصادی- سیاسی، با خط مشی حاکمان بی ارتباط نیست
8 ـ حکومت، قدرت و سیاست
کشور بحرین تا سال 1970 مصادف با 1348هـ.ش، استان چهاردهم ایران شمرده میشد. اما به سبب توطئهی انگلیس ازایران جدا شد. در آن هنگام، نماینده ویژه دبیرکل وقت در رأس هیئتی 5 نفره وارد بحرین شد ودر 30 مارس 1970 با چند مصاحبه صوری و گزینشی بدون اخذ رأی از همه بحرینیها، اعلام کرد که مردم بحرین تمایل به استقلال دارند. بدین ترتیب با صدور قطعنامهی شورای امنیت مبنی بر استقلال بحرین، این کشور از ایران جدا شد و از آن پس 16 دسامبر 1970 به عنوان «روز ملی بحرین» شناخته شد. در آن هنگام شیخ عیسی بن سلمان آل خلیفه بر مسند حکومت قرار داشت.
درسال 1973 به فرمان امیر بحرین قانون اساسی این کشور در 109 ماده به تصویب رسید.
طبق قانون اساسی حکومت و ریاست کشور در خانواده آل خلیفه از قبیله بنی عتبه که از عربستان به کویت و سپس به بحرین آمده بودند موروثی است و فرزند بزرگ امیر به عنوان جانشین وی تعیین میشود.
شیخ بحرین، حاکم علی الاطلاق است و بالاترین مرجع قانونی است و اوامر او در حکم قانون است، اعضای کابینهی نخستوزیر به وسیلهی او انتخاب میشوند . امیر حق نصب و عزل هر مقام مملکتی را دارد و او در مقابلِ هیچ دستگاهی پاسخگو نیست. شیخ بحرین بر اساس قانون اساسی حق انحلال مجلس را نیز دارد.
به موجب قانون، قوای کشور به سه قسمت تقسیم می شود: قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضائیه. این سه قوه از یکدیگر جدا بوده و حق دخالت در امور یکدیگر را ندارند.
اولین مجلس این کشور درسال 1973 با 30 نماینده انتخابی شروع به کار کرده بود، اما درسال 1975 با فشارهای انگلستان به بهانه اخلال در امور کشور منحل شد. به جای آن درسال 1993، شورای مشورتی جدیدی تشکیل یافت.
به دنبال درگذشت شیخ عیسی بن سلمان آل خلیفه، پسر ارشد وی به نام شیخ حمد بن عیسی که ولیعهد او بود برمسند امیری نشست درسال 1999 میلادی به فرمان او مجلس شورا مجدداً افتتاح گردید و عنوانهای جدید «پادشاهی بحرین» به جای «دولت بحرین» و «پادشاه» به جای «امیر» جایگزین شد.
1-8. قوه مقننه
قوه مقننه متشکل از دو مجلس شورا و مجلس نمایندگان است که هر کدام دارای چهل عضو میباشند. اعضای مجلس شورا به فرمان پادشاه برای مدت چهار سال تعیین میشوند و اعضای مجلس نمایندگان نیز از طریق آرای مستقیم و مخفیانه مردم برای چهار سال انتخاب میشوند.
2-8. قوه مجریه
بر اساس قانون اساسی کشور دارای نظام پادشاهی مشروطه موروثی، از پدر به پسر ارشد است. پادشاه در راس کشور و نماینده رسمی کشور است و امانت دار دین و کشور و سنبل وحدت ملی میباشد.
3-8. قوه قضائیه
در حال حاضر دادگاههای بحرین شامل دو دادگاه مدنی و شرعی میباشد. دادگاه مدنی به امور مدنی، جزایی، کارگری و بازرگانی رسیدگی میکند. دادگاه شرعی از آنجا که 75% مردم این کشور را شیعیان تشکیل میدهند، به دو بخش دادگاه شرعی جعفری و دادگاه شرعی سنی تقسیم میشود، که طبق حقوق اسلامی به اموال شخصی رسیدگی میکنند.[12][12]
احزاب و جنبش های سیاسی
در بحرین حدود 15 حزب سیاسی شامل احزاب مذهبی، لیبرال، چپ و بعثی وجود دارد که مهمترین احزاب و جریان های مخالف آنها عبارتند از:
- جمعیت الوفاق الوطنی الاسلامی که برجسته ترین حزب سیاسی شیعه در بحرین به شمار می رود.
- جنبش حق که از جمعیت الوفاق منشق شده است.
- جنبش احرار
- جمعیه الوعد (العمل الوطنی و الدیمقراطی)
- جمعیه العمل الاسلامی
- جمعیه التجمع القومی الدیمقراطی
- جمعیه المنبر الدیمقراطی التقدمی
- جمعیه الوسط العربی الاسلامی
- جمعیه المنبر الوطنی الاسلامی
- جمعیه الاصاله
- حرکه العداله الوطنیه
9ـ تاریخچه اسلام و تشیع در بحرین
بحرین را جزیره ایمان نامیدهاند، چرا که در پذیرفتن دین اسلام چهرهای وجیه در تاریخ دارد و بیشترین نامهها را از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم دریافت کرده است. در سال هفتم هجری، علاء حضرمی نامه دعوت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را به منذر بن ساوی حاکم هجر آورد. به دنبال این دعوت، او و برخی قبایل مسلمان شدند. کسانی از مجوسیان نیز به آیین خویش مانده و جزیه دادند. پس از رحلت رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم و ارتداد قبایل عرب، قبیله عبدالقیس بر اسلام استوار ماندند. بحرین یکی از اصیلترین مراکز تشیع عربی نیز به شمار میآید که پیشینه و اساس این تشیع به حضور قبیله عبدالقیس دراین منطقه برمیگردد. آنان برای فتوحات به عراق آمده و غالباً در بصره سکونت داشتند و در جنگ جمل از امام علی علیهالسلام حمایت کردند.
این امر نخستین آشنایی آنان با اهل بیت بود و بعدها در هر کجا بودند، حامی مذهب تشیع شدند. نام بسیاری از سران عبدالقیس در میان اصحاب امام علی علیهالسلام و سایر امامان دیده میشود. صعصعه بن صوحان عبدی از سوی امام علی علیهالسلام ریاست عبدالقیس کوفه را در صفین بر عهده داشت. از صعصعه، خطبهها و اظهارنظرهای فراوانی در دست است که تشیع او را به خوبی اثبات میکند. صعصعه درکوفه بود که به وسیلهی مغیره بن شعبه و به دستور معاویه به «اوال» بحرین تبعید شد و همان جا درگذشت. وی با انتخاب ابوبکر مخالفت و از امام علی علیهالسلام جانبداری کرد. عمر بن سلمه فرزند ام سلمه از سوی امام علی علیهالسلام حاکم بحرین بود. بدین ترتیب بحرین از عصر نخست خود به تشیع گروید. پایه و اساس این تشیع، پذیرفتن ولایت امیرمؤمنان و اهل بیت علیهم السلام است. کسانی که از عبدالقیس یا بنی اسد در عراق یا ایران بودند از نزدیک با تشیع امامی آشنا شدند. البته این حرکت در بحرین به دلیل ظهور قرامطه در یک دوره بامشکل مواجه شد. قرامطه شاخهای غیر رسمی از اسماعیلیان بودند که توانستند در سال 286 ق شیعیان این منطقه را فریب داده و به خود جذب کنند. آنان حدود بیش ازدو قرن بر بحرین تسلط داشتند. امّا مجدداً درسال 464 هـ.ق باروی کارآمدن دولت عیونیهای شیعی که منتسب به عبدالقیس از ربیعه بن معد بودند، ریشهی جریان افراطی قرامطهگری در بحرین خشکیده شد. در قرن پنجم و ششم هجری قمری، در سایه دولت عیونی به تدریج یک تحول مهم فرهنگی، مذهبی صورت گرفت به طوری که از اواخر قرن ششم هجری عالمان فرهیختۀ بحرینی را در مراکز علمی شیعه، در عراق حاضر مییابیم. برخی از آنان چنان پایهی بلندی در دانش شیعی بدست آوردند که در شمار شخصیتهای بنام جهان اسلام درآمدند. ازجملهی آنها کمال الدین میثم بن علی بن میثم بحرانی (م 679) میباشد که امروزه مزارش در بحرین زیارتگاه شیعیان است. حضور علما و فرهیختگان شیعی در بحرین باعث شد که بحرین اولاً به عنوان یکی از مراکز اصلی شیعه محسوب شود به گونهای که در معجم البلدان تصریح میشود که در «قرن ششم و هفتم تمامی ساکنان بحرین شیعه هستند، و اگر غیرشیعی یافت شود غریبه است». ثانیاً به لحاظ علمی و داشتن فرهیختگان در زمره مناطق تأثیرگزار بحرین به شمارآید. در دهه سوم قرن دهم با حمله پرتغالیها، بحرین به مدت یک قرن تحت سیطره آنان درآمد، اما درسال 1031 هـ.ق شاه عباس صفوی با بیرون راندن پرتغالیها، بر بحرین سیطره یافت و بحرین جزء سرزمین ایران شد، اما اغلب، حاکمان محلی عرب داشت. در دوران صفویه با اعلام تشیع امامی از سوی دولت جدید ایران، بسیاری از عالمان بحرینی راهی ایران شده و در جهت تأثیرگزاری تشیع بحرین بر ایران نقش بسیار زیادی داشتند. در این دوره بحرین به طور کامل در اختیار شیعیان قرار گرفت و علمای شیعه در نقش قضاوت، حسبه و اقامه جمعه مشغول فعالیت شدند. همچنین این امر موجب انتقال فرهنگ مکتوب شیعه که در کتابخانههای بحرین بود، به ایران شد. از سوی دیگر، حضور شیعیان بحرین مانع از پیشرفت خوارج عمان در جزیره العرب بود. در این دوره طی چند دهه خوارج عمان همواره به بحرین یورش برده، و گاه بر آن غلبه کرده، و به آزار شیعیان میپرداختند. درسال 1152 نادرشاه آنجا را ازخوارج گرفت و به آل مسکور سپرده اندک، و از آن زمان، برحین شیعین بحرین اندک اندک رو به استقلال رفتند. بعدها این خاندان با خاندان آل خلیفه درگیر شده و بحرین در اختیار آل خلیفه قرار گرفت، که البته تحت نام و پرچم ایران حکومت میکردند. ازسال 1253 آل خلیفه با انگلیسیها همپیمان شدند. و این دیار میان سلطه ایران و استعمار انگلیس و آل خلیفه اداره میگردید. از زمانی که دولت سنی آل خلیفه با حمایت انگلیس به قدرت رسید، شیعیان بحرین که غالباً در روستاها زندگی ساده و سختی داشتند، به طور کامل عقب نگاه داشته شده، و تمام تلاش دولت معطوف به محدود کردن آنان بوده و حتی در این راستا با اعطای تابعیت به اعراب غیربحرینی سعی در شکستن ترکیب جمعیت و پایین آوردن درصد جمعیت شیعه در این کشور کردند. البته با تمام تلاشهایی که انجام دادهاند هم اکنون نیز حدود 75% مردم این کشورشیعه هستند. آنچه از پیشینه شیعیان بحرین گفته شد، نشان میدهد این کشور زمانی به طور کامل در اختیار شیعیان بوده است، به طوری که تا صد و پنجاه سال پیش، گزارشی از اینکه غیرشیعه در بحرین سکونت داشته باشد در دست نیست و آنچه مهم است این است که در طول فراز و نشیبهای تاریخ، در درون جامعه بحرین، تشیع امامی به صورت استوار و مستمرحضور داشته است.[13][13]
10ـ وضعیت اقتصادی شیعیان
از دهه 1990 تا کنون بیکاری مهمترین عامل ناآرامی به ویژه در میان جوانان شیعه بوده است. آمارهای رسمی، میزان بیکاری را 15% اعلام میکنند؛ در حالی که آمارهای واقعی، به خصوص در میان شیعیان بسیار بالاتر از این میزان است. به رغم نبود آمارهای مشخص از تعداد بیکاران شیعه، بسیاری معتقدند که در دهه آینده چنانچه اقدامات سیاسی در زمینه اصلاح بازار کار انجام نگیرد، شیعیان در این زمینه بیشترین مشکل را خواهند داشت. مشکلات ناشی از بیکاری، وضعیت شیعیان را به شدت تحت تأثیر قرارداده که مهمترین آن استخدام رو به کاهش و دستمزد اندک است. ازبین 84 هزار شغل ایجاد شده در بخش خصوصی میان سالهای 1990 تا 2002 میلادی، دستمزد 67 هزار شغل کاهش یافته و بیش از 80% از این مشاغل نصیب کارگران خارجی شده است. در روستاهای فقیر که غالباً جمعیت آنها را شیعیان تشکیل میدهند، مشکلات اقتصادی، اجتماعی، مثل بیکاری و فقر و حتی مشکلات بهداشتی رو به افزایش است. به گونهای که روستاهای فقیرنشین شیعه به خرابههای حاشیهای تبدیل شده و ساکنان آن ناچار به ترک آن میشوند. هزینه نگهداری، خرید و اجاره ساختمان نیز در سالهای اخیر به شدت بالا رفته است بنا به اظهارات یک نماینده، حکومت به مدت 26 سال از ثروت عمومی سوء استفاده کرده است.[14][14]
به طو رکلی نگاهی گذرا به وضعیت استخدام در بخش عمومی که دولت بر آن سیطره کامل دارد نشان می دهد که شیعیان سهم چندانی در آن ندارند. مناصب عالی و مشاغل حساس مثل نیروهای مسلح و وزارت دفاع، تحت سیطره خانواده حاکم است.
براساس گزارش سال 2003 میلادی مرکز حقوق بشر بحرین، از 572 منصب عمومی و عالی، تنها 101 منصب یعنی 18% و از 47 منصب عالی درحد وزیر و مدیر کل فقط 10 منصب یعنی 21% به شیعیان تعلق دارد. شیعیان در این نظام به هیچ وجه نمیتوانند عهده دار مناصب عالی حکومتی مثل وزارت دفاع، خارجه، دادگستری و کشور شوند.[15][15]
11ـ شیعیان و جایگاه سیاسی آنها در کشور
بحرین با داشتن اکثریت 75% شیعی، درمیان کشورهای عربی، بیشترین درصد جمعیت شیعی را درخود جای داده است. اما به رغم اینکه شیعیان اکثریت جمعیت بحرین را تشکیل میدهند، حضور کمرنگی در کابینه داشته و تحت حاکمیت اقلیت سنی قرار دارند. آنها به شکل فزایندهای خود را به لحاظ سیاسی در حاشیه و به لحاظ اجتماعی محروم احساس میکنند. حکومت آل خلیفه از هرگونه تحرک سیاسی، مشارکت و ایفای نقش آنان جلوگیری میکند. طی سالهای گذشته هرگاه شیعیان تلاش کردهاند، از راههای مشروع، مسالمتآمیز و دموکراتیک، پوسته حکومتی تبعیضآمیز را بشکنند مورد سرکوب قرار گرفتهاند.
از مجموع 20 وزارتخانه، فقط سه وزارتخانه غیر مهم دردست شیعیان است که عبارتند از: کار و امور اجتماعی، بهداری و بازرگانی. این درحالی است که خانواده حاکم، (آل خلیفه) بیش از صد منصب از مجموع 572 منصب عالی حکومتی را به خود اختصاص داده است. ازجمله: 24 منصب از 47 منصب در سطح وزارت. 15 منصب از 30 منصب عالی وزارت کشور، 6 منصب از 12 منصب عالی وزارت دادگستری، 7 منصب از28 منصب عالی در وزارت دفاع. البته پس از انتخابات سال 2002 میلادی، اکثریت مردم بحرین(شیعیان) در اعتراض به محدودیتهای سیاسی، انتخابات را تحریم کردند. از پیامدهای این اعتراضات این بود که در انتخابات پارلمانی اخیر(2006) شیعیان 18 کرسی از40 کرسی پارلمان بحرین را به خود اختصاص دادند.و برای اولین بار درتاریخ بحرین، یک فرد شیعی معاون نخست وزیر و نماینده ای دیگر به عنوان وزیر امور خارجه دولت انتخاب شد که نگرانی رهبران سنی بحرین را تشدید کرد.[16][16]
تاریخچه حرکتهای مردمی و زمینه ها
اولین زورآزمایی با حکومت، در اگوست 1997 انجام گرفت. حدود 1800 نفر از شیعیان «بحرین» در بازار قدیمی پایتخت، شهر «منامه» دست به تظاهرات وسیعی زدند. عکس العمل دولت در مقابل این تظاهرات، اخراج یک شیخ شیعی در اکتبر همان سال از کشور بود همگی آنان به اتهام «مأمور نفوذی ایران بودن» بازداشت می شدند، مورد شکنجه و آزار قرار می گرفتند و سرانجام تبعید می شدند؛ در حالی که آنان، بحرینی هایی بودند که خواهان احیای مجلس منحل شده و احقاق حقه ی خویش به عنوان یک شهروند معمولی بودند. به طور کلی تا قبل از آن که «شیخ حمد» امیر جدید بحرین شود، وضعیت خفقان آوری بر بحرین حاکم بود. هرگونه اعتراض از سوی هر کس به شدت سرکوب می شد، زندان ها پر از زندانیان سیاسی شده بود و حتی زنان و کودکان شکنجه می شدند. این سرکوب ها در سال 1996 به اوج خود رسید؛ البته بار اصلی این فشارها بر دوش اکثریت شیعیان سنگینی می کرد و روستاهای شیعه نشین، در فقر و فلاکت به سر می بردند.
چپاول و غارت مساجد شیعی و بی حرمتی به شیعیان و اماکن مذهبی آنان، امری عادی به شمار می رود. ... تبعیض علیه شیعیان در حوزه ی عمومی و خصوصی، به ویژه در زمینه ی آموزش عالی هم چنان ادامه دارد. حکومت بحرین به قصد مقابله با شیعیان و اصولاً مخالفان، شهروندان کشورهای دیگر را در نیروهای امنیتی به کار می گیرد و با شتاب هر چه تمام تر، تابعیت بحرین را به آنان اعطا می کند. خاندان حکومتگران بحرین می خواهد با استخدام نیروهای بیگانه، به اصطلاح یک «نوار امنیتی» به دور خود بکشد تا بتواند در موقع بحران، مخالفان بومی را از خود دور سازد و سرکوب کند. در حالی که شهروندان کشورهای دیگر می توانند به منظور حراست از حکومتگران به تابعیت بحرین درآیند، افرادی که وابسته به «جامعه ی عجم» هستند؛ یعنی بازماندگان ایرانیان مهاجر، از دهه بیست میلادی به این سو نمی توانند تابعیت بحرین را کسب کنند و یا حتی از دیگر حقوق اجتماعی مانند آموزش، تهیه مسکن و اشتغال بهره مند شوند
12ـ حرکتها و جنبشهای سیاسی ـ اجتماعی
بحرین ازجمله کشورهای اسلامی به شمارمی آید که از دیر باز تاکنون شاهد جنبشهای دینی و سیاسی بوده است. البته انگیزه و اهداف جنبشهای مردمی بحرین، در طول زمان متفاوت بوده است.
از اوائل قرن بیستم تا اوائل دهه 1970، یعنی تا قبل از استقلال بحرین انگیزه جنبشهای سیاسی ـ اجتماعی مردم بحرین دوچیز بود: تلاش برای استقلال بحرین و تلاش برای رفع استبداد داخلی و کسب امتیازات و آزادی های سیاسی و اجتماعی. با استقلال بحرین در سال 1971 میلادی انگیزه نخست، خود به خود منتفی شد و جنبشهای استقلال طلبانه فروکش کرد. از آن زمان به بعد، دو عامل سبب بروز ناآرامی در این کشور و در نتیجه، تشکیل جنبشهای سیاسی و اجتماعی شد:
1- پرداختن به ارزشهای اسلامی که به خصوص با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 میلادی به اوج خود رسید.
2- ارزشهای دموکراتیک که به ویژه پس از حرکت مردمی (انتفاضه) سال 1994 میلادی اوج گرفت. به دیگر بیان میتوان گفت که انگیزه اساسی جنبشهای اخیر بحرین، گرایشهای اسلامی و دموکراتیک بوده است. حرکت اسلامی مردم بحرین که تقریباً از دهه 1960 میلادی شروع شده بود، در دهه های 1970 و1980 میلادی به اوج فعالیت خود رسید. نخستین حرکت اسلامی بحرین «جمعیة التوعیة الاسلامیة» بحرین بود که در اواسط دهه 1960 میلادی شکل گرفت. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران دو حرکت دیگر که دارای صبغه اسلامی بودند یعنی «حرکت احرار البحرین الاسلامیه» و «جبهة الاسلامیة لتحریر البحرین» فعالیتهای خود را گسترش دادند و خواهان سرنگونی حکومت آل خلیفه، به عنوان یک حکومت طاغوتی، و برقراری یک حکومت اسلامی شدند. این جنبشها اگر چه همواره تهدیدی برای حکومت بحرین به حساب میآمدند، اما عملاً نتوانستهاند اقدام مؤثری انجام دهند.
نکتهای که راجع به جنبشها و حرکتهای اسلامی مردم بحرین باید یادآورشد این است که با وجود اکثریت شیعی مردم بحرین، نباید این جنبشها و حرکتها را شیعی محض دانست، چون دیگر گروههای سنی نیز در این حرکت نقش دارند. این گروهها از یک سو نسبت به فقدان دموکراسی و نیز فساد اداری و از سوی دیگر نسبت به ازدست رفتن ارزشهای اسلامی نگرانند. البته نمیتوان این امر را انکار کرد که بیشتر حوادث، در مناطق شیعهنشین اتفاق میافتد و بیشتر شرکتکنندگان در راهپیماییها شیعیان هستند. اما دلیلش این است که ساکنان این مناطق، بیشتر تحت ستم هستند و دولت هم این مناطق را بیشتر تحت فشار قرار داده است، تا بتواند حرکت مردم را به عنوان یک حرکت طائفی(شیعه گرا) آن هم با دخالت و حمایت ایران، سرکوب کند. درحالی که این امر تهمتی بیش نیست چون اولاً این حرکتها، حرکتهای ملی فراگیر هستند ثانیاً ایران درعین حالی که بحرین را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت شناخته است، مسئولیت هیچ یک از نا آرامی های داخل این کشور را بر عهده نگرفته است و این یک توطئه ازسوی دولتهای غربی و سیاستمداران آمریکائی است که همواره میکوشند تا زمینه وارد کردن اتهام به جمهوری اسلامی ایران را زنده نگه دارند.
تاقبل از تحولات اخیر دربحرین هیچگونه حزب ورسته سیاسی اجاره فعالیت نداشت. ولی با این حال گروههایی که در این کشور به فعالیت سیاسی مشغول بودند به طورخلاصه مهمترین آنها عبارتند از:
1- الجبهه الاسلامیه لتحریر البحرین یا جبهه آزادی بخش اسلامی بحرین؛ این جبهه شیعی مذهب در سال 1979 میلادی به رهبری شیخ عصفور و شیخ عسکری تشکیل گردید. هدف این جبهه سرنگونی رژیم آل خلیفه، قطع ایادی بیگانه، اخراج کلیه کارگران و مستشاران خارجی بود. این جنبش، کاملاً متاثر از انقلاب اسلامی ایران است. دبیر کل آن، شیخ محمد علی محفوظ و رئیس آن سید مهدی شمدری است.
2-. گروه جماعهّ الاسلامیه که از حمایت اهل سنت برخوردار است.
3. حزب الدعوهَ الاسلامیه یا همان جنبش امت اسلامی.
4. جبهۀ نجات اسلامی بحرین
5. حزب الله بحرین[17][17]
1-12. سازمانهای سیاسی شیعه
سازمانهای سیاسی شیعی موجود، گرایشهای متفاوتی دارند. در این میان، شیخ عیسی قاسم رهبر اصلی شیعیان بحرین، نقش سیاسی محوری ایفا میکند. وی ترجیح میدهد با خودداری از پشتیبانی از یک گروه معین یا به دست گرفتن رهبری یک گروه خاص، محبوبیت و استقلال رای خود را حفظ کند.
به طور کلی، سازمانهای سیاسی اصلی شیعیان بحرین عبارتاند از :
الف. الوفاق
این سازمان با داشتن بیش از 65 هزارعضو، بزرگترین سازمان سیاسی شیعی است. بسیاری از تجار، صاحبان سرمایۀ مؤفق و نیز روستائیان فقیر در این گروه عضویت دارند. اغلب اعضای آن از مقلدین آیت الله خامنهای ـ رهبر کنونی ایران ـ ، آیت الله سیدمحمدحسین فضل الله و آیت الله شیرازی هستند. این سازمان اخیراً رشد گستردهای یافته و به طور کلی جایگزین «حرکت احرار الاسلامیه» شده است.
شیخ علی سلمان، رئیس این جمعیت سالها در ایران بسر برده است. وی مدتی در لندن در تبعید بود و در فوریه 2001به بحرین بازگشت.
ب. جمعیت العمل الاسلامی
این سازمان دومین گروه سیاسی بزرگ شیعه در بحرین است که رهبری آن را شیخ محمد علی محفوظ به عهده دارد.
هادی العلوی از رهبران سازمان گفته است که این گروه 20 هزار عضو ثبت نام شده دارد و می تواند 45 تا 55 درصد از شیعیان بحرین را بسیج کند .
ج. الاخاء
سومین و جدیدترین سازمان سیاسی شیعه سازمان «الاخاء» است که شیعیان ایرانی الاصل بحرین را گرد هم میآورد. این گروه، رابطهای با ایران ندارد و اعلام کرده است که به هیچ وجه خواهان جدا ساختن خود از سایر بحرینیها نیست و از هم تباران خود و رفع تبعیض از آن حمایت میکند.
شیعیان بحرینی با اینکه در گروههای مختلف سازمان یافتهاند اما در مسائل اساسی مثل اصلاحات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و پایان تبعیض با یکدیگر همکاری نزدیک دارند.[18][18]
2ـ12. روابط جنبش های اسلامی و شیعی با انقلاب اسلامی ایران
رابطه جنبشهای اسلامی و شیعی در بحرین با انقلاب اسلامی در ایران را میتوان با دو رویکرد بررسی کرد:
الف. تأثیرپذیری و الهامگیری؛
ب. مداخله ایران در این حوادث و وابستگی این جنبشها به ایران.
حقیقت آن است که پیدایش انقلاب اسلامی در ایران تأثیر شگرفی بر تمام جنبشهای آزادیخواه جهان داشته است، از این رو نمیتوان منکر تأثیر انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک پدیده و متغیری جدید در تحولات و محاسبات بین المللی و منطقهای شد. تأثیر انقلاب ایران در حوادث بحرین، طی سال 1979 میلادی به صورت کوتاهمدت در راهپیماییها و اعتراضات مردمی جلوهگر شد و در دراز مدت نیز روحیه شجاعت و قیام برای خواستههای خود را در آنان دمید.
اما راجع به مسئله دوم، باید گفت جمهوری اسلامی ایران بحرین را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت شناخته است و طبق اصول پذیرفته شده بین المللی، به خود حق دخالت در امور داخلی دیگر کشورها را نمیدهد، ضمن آنکه اساسا تاکنون دلیلی بر دخالت ایران در ناآرامی های بحرین ارائه نشده است.[19][19]
تفاوت نگرش مخالفان مهمترین چالش قیام
از سوی دیگر صرفنظر از چگونگی سرکوب قیام مردمی بحرین و اهداف عربی و غربی از دخالت نظامی در این کشور نباید از مهمترین تفاوت قیام بحرین با دیگر ملت های عرب غافل شد.
با نگاهی به انقلاب های مصر و تونس به خوبی می توان دریافت که اتحاد ملی و خواسته مشترک میان تمامی احزاب و گروه های سیاسی رمز پیروزی در این کشورها بود و در واقع سرنگونی رژیم دیکتاتوری در مصر و تونس تنها خواسته به شمار می رفت؛ موضوعی که در بحرین شاهد آن نیستیم چرا که اهداف احزاب و جریان های اپوزسیون این کشور از قیام، متفاوت است.
به عنوان مثال جمعیت الوفاق که از زمان تاسیس آن تا به امروز کمتر از 10 سال می گذرد اگرچه بزرگترین گروه مخالف شیعه در بحرین محسوب می شود اما اغلب اعضای آن میانه رو هستند و تنها خواستار استعفای دولت و اصلاحات هستند.
این جمعیت خواستار سقوط رژیم حاکم در این کشور نیست بلکه به دنبال تغییر نخست وزیر این کشور که بیش از 40 سال بر مسند قدرت تکیه کرده است می باشد و نیز خواهان تبدیل رژیم حاکم از "پادشاهی مطلق" به "پادشاهی مشروطه" است حال آنکه دیگر احزاب و جریان های مخالف شیعه خواهان سقوط رژیم آل خلیفه و تشکیل یک نظام دموکراتیک از طریق نافرمانی های مدنی و تظاهرات های خیابانی هستند.
در چنین شرایطی عدم اتحاد مخالفان چالشی جدی بر سر راه قیام مردمی بحرین محسوب می شود که این امر تنها سرخوردگی معترضین و بهره برداری رژیم آل خلیفه از اوضاع فعلی بحرین را در پی خواهد داشت
13ـ حوزههای علمیه و شخصیت های علمی و فرهنگی شیعی
بحرین به لحاظ فرهنگی مرکز عاشقان اهل بیت و مبلغان مکتب تشیع میباشد. شخصیتهای بزرگی از زمان ظهور اسلام در این سرزمین ، تربیت شدهاند و خدمات ارزندهای به جامعۀ اسلامی و مذهب تشیع داشتهاند.
بحرین به ویژه آن هنگام که در دوران صفویه جزو قلمرو ایران بود، همانند دیگر نقاط کشور، از پیشرفتهای فرهنگی برخوردار شد و به صورت یکی از مهمترین مراکز علمی شیعی در منطقه در آمد. مهاجرت علماء و روحانیون از ایران به بحرین و از بحرین به ایران برای کسب علوم فقهی شیعی، از مهمترین شواهد بر این مدعاست.
امروزه مهمترین مراکز دینی و حوزههای علمیۀ بحرین در مناطق جد حفض و ستره قرار دارد که اکثراً به تدریس و ترویج فقه جعفری میپردازند. البته بحرین مرجع دینی مقیم ندارد، در نتیجه بخش اعظم روحانیون از نظر رهبری دینی به خارج نظر دارند و شیعیان از مراجع بزرگ جهان در ایران و نجف تقلید میکنند. مراکز و حوزههایی که مذهب تسنن در آنها تدریس میشود نیز در این کشور وجود دارد. مهمترین آنها «دارالاصلاح» در منطقه محرق است که به وسیلهی عربستان سعودی ایجاد شده است.
برخی از شخصیتهای برجستهی علمی و فرهنگی شیعه در این کشور عبارتاند از:
علاء الدین حضرمی، رشید هجری، ابن میثم بحرانی، شیخ یوسف بحرانی (آل عصفور)، ابن متوج، احمد بن صالح، شیخ یوسف درازی بحرانی، شیخ حسن دهستانی، سید شبر عزیفی، شیخ علی بلادی، سید جواد الوادعی و شیخ عیسی قاسم و ... .[20][20]
14. ارتباط شیعیان با سایر مذاهب اسلامی
مهمترین مذاهب موجود در بحرین پس از شیعیان پیروی مذهب جعفری به ترتیب اکثریت، مسلمانان اهل سنت بوده که شماری از آنها مالکی، برخی حنبلی و عدهای نیز شافعی هستند. سایر ادیان نیز پیروانی در بحرین دارند مانند مسیحیت، و بودایی که هر کدام به ترتیب حدود 10و 2 درصد جمعیت را شامل میشوند و تعداد بسیار کمی نیز یهودی وجود دارد.
غیرمسلمانان بحرین اکثراً شامل مهاجرین میشوندو اگرچه ساکنان بحرین تا پیش از قرن اخیر، همگی شیعه بودهاند اما در قرن اخیر، حاکمانی که در اصل ریشه سعودی دارند (آل خلیفه) به تدریج بر این ناحیه غلبه کرده و همراه خود شماری از مخالفان شیعه را در بحرین اسکان دادند که در حال حاضر یک اقلیت اما حاکم به شمار میآیند. این اقلیت حاکم به تدریج از راههای مختلف به مبارزه و سرکوب شیعیان پرداخته است. امروزه یکی از این راهها، ایجاد تفرقه بین گروههای معارض و دامن زدن به نزاعهای شیعه و سنی، و عرب و عجم در این دیار است. البته رهبران مبارز، اعم از شیعه و سنی تلاش می کنند تا هماهنگی لازم را در حل وفصل برخی از مسائل داشته باشند و مانع از سوء استفادهی دشمن شوند.
یکی دیگر از راههای سرکوب شیعیان، تمایزات و تبعیضها علیه شیعیان و روش «حمایت از سنیها در مقابل شیعیان» است. پیروزی انقلاب اسلامی ایران، که باعث خارج شدن شیعیان جهان از جمله شیعیان بحرین از انزوا شد، منجر به نگرانی اهل سنت به ویژه سران حکومت شد. آنها نسبت به شیعیان دچار سوء ظن شده و معتقدند که شیعیان به دنبال فرصتی هستند تا انقلابی، شبیه انقلاب اسلامی ایران در بحرین به وجود آورند. اگرچه این امر توهم و اتهامی بیش نیست، اما به هر حال بهانهای است در دست سران حکومتی تا روابط میان اهل سنت و شیعیان را بر هم زده و تبعیضهایی را در برابر شیعیان به کارگیرد، تا جایی که حتی در مواردی که شیعه و سنی هر دو اعتراضات و مطالباتی یکسان و واحد داشتهاند، حکومت در برخورد با آنان معیارهای دوگانه اعمال کرده است. البته شیعیان با اهالیِ سنیِ غیروهابی در کشور روابط خوبی دارند تا جایی که اهل تسنن غیروهابی در مراسم و عزاداریهای شیعیان شرکت میکنند .[21][21]
15. همسایگان
جالب این جاست که کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نیز از روند سرکوبی ها در بحرین حمایت می نمودند. آقای پهلوان در ادامه مقاله اش به نقل از «راجر هاردی» می نویسد:
به نظر قدرتمندان شورای همکاری خلیج فارس، جنبش مردمی بحرین، جنبشی است شیعی و به همین لحاظ، می بایست با آن به مقابله برخاست اینان از خطر گسترش جنبش شیعی در منطقه سخن می گویند و با حمایت وهابیان، به سرکوب این جنبش مردمی در بحرین علاقه نشان می دهند. بحرین در میان کشورهای عضو خلیج فارس، تنها کشوری است که اکثریت شیعی دارد. در بقیه کشورها، شیعیان در اقلیت اند. به این اعتبار، به باور حکومتگران شورای خلیج فارس، شیعیان در این منطقه هم چون «اسب ترویا» می مانند که باید با احتیاط با آنان رفتار کرد و اجازه نداد که نیرومند شوند. در تمامی دهه هشتاد میلادی، چنین تصورات و عقایدی در منطقه خلیج فارس در میان حکومتگران رواج داشته و در عمل، بر ضد مردم بحرین به کار رفته است.حاکمان بحرین با اتکا به این قضاوت ها، نه تنها درصدد اصلاح خویش نبودند، بلکه حتی از دیگر کشورهای منطقه نیز در سرکوب آشوبگران (به تعبیر خودشان) بهره می جستند.
شیعیان نه تنها از محرومیت رنج می برند، بلکه همواره مورد اهانت و تعدّی نیز قرار می گیرند اکثریت شیعیان بحرین، وضعیت اجتماعی و مذهبی بسیار آشفته ای دارند البته برای مهار این آشفتگی، بحرین بر همسایه ی سعودی خود تکیه می کند
انقلاب
اولین زورآزمایی با حکومت، در اگوست 1997 انجام گرفت. حدود 1800 نفر از شیعیان «بحرین» در بازار قدیمی پایتخت، شهر «منامه» دست به تظاهرات وسیعی زدند. عکس العمل دولت در مقابل این تظاهرات، اخراج یک شیخ شیعی در اکتبر همان سال از کشور بود.(3)
همگی آنان به اتهام «مأمور نفوذی ایران بودن» بازداشت می شدند، مورد شکنجه و آزار قرار می گرفتند و سرانجام تبعید می شدند؛ در حالی که آنان، بحرینی هایی بودند که خواهان احیای مجلس منحل شده و احقاق حقه ی خویش به عنوان یک شهروند معمولی بودند.
به طور کلی تا قبل از آن که «شیخ حمد» امیر جدید بحرین شود، وضعیت خفقان آوری بر بحرین حاکم بود. هرگونه اعتراض از سوی هر کس به شدت سرکوب می شد، زندان ها پر از زندانیان سیاسی شده بود و حتی زنان و کودکان شکنجه می شدند. این سرکوب ها در سال 1996 به اوج خود رسید؛ البته بار اصلی این فشارها بر دوش اکثریت شیعیان سنگینی می کرد و روستاهای شیعه نشین، در فقر و فلاکت به سر می بردند. آقای چنگیز پهلوان در مقاله ای، از قول خانم روزنامه نگار انگلیسی که سال 1996 به این کشور مسافرت کرده، می نویسد:
به روستاهای شیعه نشین بروید، بحرینی هایی را ببینید که سخت محروم اند. جوانان بسیاری در کنار کافه ها بیکار و سرگردان نشسته اند و می گویند که مشاغل حکومتی، به غیر شیعیان و بحرینی های مقیم خارج از کشور واگذار می شود. از درون این جوانان سرخورده، نسلی سر برمی آورد که خشمگین و عصبی به رویدادهای کشورش می نگرد.
... نارضایتی در بحرین به جوانان محدود نمی شود. نارضایتی در این کشور، امری است گسترده و عمومی. تجار شیعی بسیاری که برای تأسیسات متعلق به امیر کار کرده بودند، هیچ گاه نتوانسته اند دستمزد خود را دریافت کنند. از این گذشته، هیچ حقوق دانی جرأت نمی کند از این مردم به دفاع برخیزد و شکایت هایشان را در دادگاه مطرح کند.
یک خلبان هواپیما که پیش تر در اروپا و آمریکا کار می کرده است، به این خبرنگار گفته بود که به سبب شیعی بودن، او را استخدام نکردند. این مردمان نیز خود را محروم می دانند و احساس می کنند که شهروندان دست دوم به حساب می آیند. این قبیل مردم به علت چنین رفتارهایی، به ناچار سیاسی می شوند و برخی هم با وجود داشتن معلومات مفید، دست به ترک کشور خود می زنند
نتیجهگیری
نتایج به دستآمده از این تحقیق عبارتاند از:
1. بحرین باوسعت 25/695 کیلومتر مربع، کم وسعتترین کشور اسلامی پس از« مالدیو» است، با وجود این، 75 درصد از جمعیت آن، شیعه به شمار میآیند؛
2. کشور بحرین تا سال 1970 میلادی جزئی از خاک ایران بود و در این سال از ایران جدا شد؛
3. شیعیان بحرین از نظر در اختیار داشتن مشاغل بالای سیاسی و نیز محل زندگی مناسب از وضعیت مناسبی برخوردار نیستند؛
4. جنبشهای اجتماعی و سیاسی شیعی در کشور بحرین وجود دارد، اما تا کنون در عمل تأثیر چندانی بر جامعهی بحرین از آنها مشاهده نشده است؛
5. شیعیان بحرین روابط خوبی با دیگر مسلمانان دارند، به گونهای که اهل سنت غیر وهابی همه ساله در مراسمات عزاداری امام حسین علیهالسلام که به وسیلهی شیعیان برگزار میشود، شرکت میکنند.
منابع ومآخذ
1. جعفریان، رسول، اطلس شیعه، تهران، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، 1388هـ.ش
2. بحرانی، مرتضی، جنبشهای سیاسی ـ اجتماعی بحرین، مؤسسه مطالعات اندیشهسازان نور،1381هـ.ش
3. سیف افجهای، معصومه، بحرین کتاب سبز، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه، 1381هـ.َ ش.
4. قاسمی، صفت الله، شیعیان بحرین، فصلنامهی جهان اسلام ش28، 1385.
5. محمدی، علی، سیمای بحرین، قم، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، 1376.هـ.ش
.
پی نوشتها:
1- رسول جعفریان پیشین، ص 48.
2- مهدی مظفری، پیشین، ص 55.
3- ویلهلم، دیتل، پیشین، ص603.
4- چنگیز پهلوان، «بحران در بحرین، ایران و سرنوشت شیعیان»، نشاط 3 و 11 اسفندماه 1377.
5- همان.
6- فرانسوا توال، پیشین، ص 100.
7- چنگیز پهلوان، پیشین، ص 3.
8- ف. درّی، «وضعیت شیعیان بحرین»، ترجمان سیاسی، ش 35 خاورمیانه، ص2.
9- همان، ص 2.
10- جوزف کاستیز، پیشین، ص 241.
[1][1]. بحرانی،مرتضی، جنبش های سیاسی ،اجتماعی بحرین، ص 21.
[2][2]. محمدی، علی، سیمای بحرین، ص16.
[3][3]. سیف افجه ای، معصومه، بحرین کتاب سبز، ص3.
[4][4]. این آمار مربوط به سال 2009 میلادی است. http://en.wikipeda.org/wiki/shiite
[5][5]. سیف افجه ای، معصومه، بحرین کتاب سبز، ص 11.
[6][6]. بحرانی، مرتضی، جنبشهای سیاسی، اجتماعی بحرین، ص 19.
[7][7]. سیف افجه ای، معصومه، همان، ص17.
[8][8]. همان.
[9][9] . محمدی، علی، سیمای بحرین، ص57 و جعفریان، رسول، اطلس شیعه، ص437 و 439.
[10][10]. محمدی، علی، همان، ص19.
[11][11]. سیف افجه ای، معصومه، همان، ص104.
[12][12] . . سیف افجهای، معصومه، همان.
[13][13]. جعفریان، رسول، اطلس شیعه، ص435 و 436.
[14][14] . قاسمی، صفت الله، شیعیان بحرین، فصلنامه جهان اسلام ش 28، ص143.
[15][15]. همان، ص142.
[16][16] . .اسدی، علی اکبر، دیدگاه و عملکرد دولتهای عربی، فصلنامهی جهان اسلام، ش 28، ص43 و 44.
[18][18] . قاسمی، صفت الله، همان، ص153.
[19][19] . بحرانی، مرتضی، ص14.
[20][20]. در این باره ر.ک. جعفریان، رسول، اطلس شیعه و سیف افجه ای، معصومه، بحرین کتاب سبز، ص26.
[21][21]..قاسمی، صفت الله، شیعیان بحرین، فص