تفاوت مکاشفه با تجربه دینی
بسم الله الرحمان الرحیم
(
بررسى رابطه مکاشفه در عرفان اسلامى و تـجربه دینی در فلسفه غـربی )
مقدمه
در متون اسلامی، مکاشفه و شهود به عنوان یکی از منابع معرفت تلقّی میگردد. عرفای اسلامی به نقش معرفتی این منبع توجه کردهاند. بعضی از آنها از نقش دیگر منابع شناخت، همچون عقل، غفلت نمودهاند و تا آنجا پیش رفتهاند که پای استدلالیان را چوبین دانستهاند. ولی راسخان در برهان و عرفان و عالمان به قرآن پیوسته بر نقش هر دو منبع (عقل و شهود) تأکید کردهاند. از سوی دیگر، در غرب پس از تردید در توانایی عقل نظری و عملی و ناتوانی الهیات طبیعی «naturaltheology» و الهیات وحیانی «revealed theology» در اثبات و حتی معقولیت دعاوی دینی اهل کتاب، در قرن نوزدهم گرایشی در بین فلاسفه و متکلّمان مغرب زمین پیدا شد که رویکرد آن به تجربه دینی بود. پرچمدار این نهضت فکری شلایر ماخر (1768 ـ 1834) است که نفوذ عمیقی در الهیات معاصر غربی دارد. ویلیام جیمز (1842 ـ 1910) این روش را دنبال کرد و سرانجام، مبنای معرفتی پارهای از مکتبهای الهیاتی غربی همچون کلام لیبرال (Liberal theology) قرار گرفت. بجاست که به تبیین این شیوه و مقایسه آن با مکاشفه و شهود در سنّت اسلامی بپردازیم.
- ۲ نظر
- ۲۷ بهمن ۹۲ ، ۰۶:۳۶