شیعیان زیدی و بیداری اسلامی / با نگاه به تحولات اخیر ( بخش پایانی )
نهضت الحوثی و مذهب امامیه
نکته قابل توجه همین است که هر چند
خاندان حوثی و جریان جارودی نزدیکی بسیار به شیعه امامی دارند ولی در نهایت اینها
زیدی مذهب و پایبند به اصول و قواعد زیدیه می باشند و اینکه در برخی از رسانه ها
اینها امامی مذهب معرفی شده اند، اولا ناشی از اعتقادات نزدیک آنها به مذهب امامیه
است و ثانیا نزدیکی بسیار آنها به انقلاب اسلامی ایران و حضرت امام است. ثالثا
تلاش دولت یمن برای منزوی کردن آنها در میان مردم زیدی آن کشور موجب شد تا رسانه
های حکومتی یمن آنها را امامی مذهب و وابسته به ایران معرفی کنند.
بدرالدین حوثی در کتابی تحت عنوان زیدیها در یمن اشاره به این نکته میکنند که اعتقاد زیدیها در مورد خلافت راشدین درست نیست و به آن حمله میکنند.
سیدحسین بدرالدین رهبر فعلی حوثی است. بدرالدین طباطبایی حوثی هم هست سیدحسین در قم بودهاست و هم سیدبدرالدین و هم عبدالملک اینها همه در قم زندگی کردهاند. عبدالملک برادر کوچک حسین است و تقریبا 28 سال سن دارد. ولی باید به این نکته اشاره کنیم که ملاک ، اندیشههای سیدحسین است و نه بدرالدین . خود حوثی ها هم بر این مساله تاکید دارند.
ریشه تحولات اخیر یمن
این جریان تا قبل از
انقلاب و در سالهای بین کودتا و انقلاب اسلامی ایران به همین صورت بود. بدون
مبالغه باید بگوییم پیروزی انقلاب اسلامی در ایران یک روح جدیدی به صورت جدّی در
زیدیان دمید، چون زیدیان احساس میکردند که آن ایدئولوژیشان در ایران در حال
پیاده شدن است و آنها تصورشان از تشیع همین است، تصورشان مبارزه است. چیزی که در
قاموس زیدیه تعریفش سخت است تقیه کردن و منتظر بودن است. یک فرد زیدی آموزش میبیند
که همیشه در حال مبارزه با ظلم و جور باشد. حالا دیدند که یکی از فرزندان حضرت
زهرا(س)، رهبری جمهوری اسلامی را بر عهده گرفته است و همه شرایطی که آنها میخواهند
را دارد به جز اینکه از لحاظ مذهبی یک اختلاف نظر جزئی با هم دارند آن هم این است
که امام خمینی(ره) خود را نایب یک امام غایب میدانند، ولی زیدیها میگویند که
تواضع نکنید(!) شما همان امام هستید. چون در تفکر زیدیها امامت چیزی بیشتر از این
نبوده و نیست.
بنابراین، زیدیه یک
نشاط جدیدی پیدا کردند و نسل جوان آنها نسبت به پیرمردها منتقد شدند و گفتند که
چرا از امام خمینی(ره) الگو نمیگیرید و حرکت نمیکنید و حتی آقای مجدالدّین
المؤیدی هم مورد انتقاد قرار گرفت، ولی به خاطر شرایط جنگ تحمیلی و اینکه یمن به
نوعی طرف عراق و صدام را گرفته بود و زیدیان در فشار جدّی بودند و نمیتوانستند
احساساتشان را نسبت به ایران و جمهوری اسلامی بیان کنند یک فاصلهای میان شیعیان
یمن و ایران ایجاد شد تا ما رسیدیم به تحولات جدید بعد از جنگ ایران و عراق، یعنی
جنگ خلیج فارس اوّل، جنگ دوم خلیج فارس، یعنی اشغال کویت توسط صدام و بعد هم
اشغال عراق توسط آمریکا، و به صورت مشخص حوادث یازده سپتامبر، و در پی آن حمله
آمریکا به افغانستان و عراق، باعث شد یک تحولات جدّی در این منطقه و به خصوص در
حوزه زیدیه یمن به وجود بیاید.
وهابیت
و القاعده در منطقه زیر سؤال رفتند واین بار به دستور آمریکا باید با آنها برخورد
میشد. کشورها و حکومتهای منطقه هم که استقلال سیاسی ندارند حتّی در مقابل یمنی
که در کنار رفیقش صدام حسین در دو دهه اخیر در منطقه برای آمریکا شاخ و شانه میکشید،
ولی اینها حکومتهایی نیستند که بخواهند در برابر آمریکا بایستند. آمریکا یک لیستی
تهیه کرد و به آقای علی عبدالله صالح رئیس جمهور یمن داد که این افراد را باید به
عنوان سران القاعده در یمن به ما تحویل دهید. شاید دوستان حمله به ناو آمریکایی "یو اس اس کول " در خلیج
عدن را به یاد داشته باشند که قبل از حادثه یازده سپتامبر بود و این توسط سلفیان و
القاعده یمن ترتیب داده شده بود.
وهابیان تا عمق کاخ
ریاست جمهوری هم نفوذ پیدا کرده و شخصی به نام "علی محسن الاحمر "، از
فرمانده عالیرتبه ارتش یمن یک وهابی تمام عیار است، آمریکاییها از علی عبدالله
صالح خواستند که علی محسن الاحمر و عبدالمجید زندانی، عالم بزرگ وهابیان، را به
آنها تحویل بدهند در همان دستگیریهایی که در منطقه، به عنوان متهمان یازده
سپتامبر انجام میدادند.
دولت یمن بر سر یک دو
راهی قرار گرفت، یعنی یک شبه دوئلی باید انجام میشد و باید یک قربانی میداد یا
باید وهابیها را تحویل میداد و از قدرت وهابیت در یمن میکاست یا باید یک قربانی
دیگری تقدیم آمریکا میشد تا دست از سر یمن و علی عبدالله صالح بردارند.
همزمان بدون اینکه
بخواهیم قضاوتی بکنیم، جریان "شباب المؤمن " متشکل از جوانان زیدیه
کارهای فرهنگی جدی را آغاز کرده بود. آنها میگفتند چرا فقط وهابیان جلسات آموزش
قرآن در مناطق ما میگذارند و فعال هستند، ما باید خود وارد این عرصه بشویم و به
دنبال آن با الگوگیری از جمهوری اسلامی و حزب الله در لبنان شعارهایی را در محکوم
کردن استکبار جهانی به سرکردگی امریکا و اسرائیل و حامیان یهودی صهیونیست آنها در
جلسات و مساجد سر میدادند.
چند تن از فرزندان
علامه بدرالدّین الحوثی که الآن در قید حیاتاند و تقریباً بزرگترین عالم و شخصیت
زیدیه در شمال یمن به شمار میآیند و در سالهای اخیر به صورت مخفی زندگی میکنند،
در این حرکت فعال بودند. از جمله، شهید "حسین الحوثی "، سردمدار یک
جریان جدّی فرهنگی ـ سیاسی در منطقه شد و چون انسان خوش صحبت و مسلّطی بر قرآن و
روایات و متأثر از حضرت امام و حزبالله بود به مناطق مختلف میرفت و درباره برائت
از مشرکین، روز قدس، لزوم مبارزه با استکبار، لزوم مبارزه با اسرائیل سخنرانیهای
پر شوری ایراد میکرد و همیشه به زیدیها نهیب میزد که مگر شما در طول تاریخ شعار
مبارزه با ظلم ندادید پس چرا آرام نشسته و حرکتی نمیکنید و یک شعار هم درست کردند
که الآن هم شعار مجاهدان یمنی است و بر روی پرچمهای سفیدنقش بسته است:
الموت لإمریکا، الموت
لإسرائیل، الّلعنـه علی الیهود، النصر للاسلام.
یک
شعار چهار بندی که حسین الحوثی هر جا برای سخنرانی میرفت، جوانان آن را تکرار میکردند
عبارت بود از: الموت لأمریکا، الموت لإسرائیل، اللّعنه علی الیهود، النصر للإسلام.
وی به تدریج نیروهای جوان زیدی منطقه را سازماندهی کرد و این کار را از سالهای
2000 و 2001 آغاز کرد، ولی اوجگیری این جریان همزمان با انتخاب سختی شد که علی
عبدالله صالح باید انجام میداد. در واقع این حکومت یمن بود که شروع به سنگاندازی
کرد. البتّه جوانان زیدی یک حرکت جدّی کردند؛ مثلاً در یک سخنرانی علی عبدالله
صالح، همان شعار را سر دادند. علی عبدالله صالح ناراحت شد و گفت ببین کار به کجا
رسیده که جلوی رئیس جمهور، یک عدّه جوان افراطی و تحتتأثیر بیگانگان، میآیند
شعار میدهند و سخنرانی رئیس جمهور را قطع میکنند، ولی اینها بهانه بود. بهانهای که علی عبدالله صالح میخواست، راضی کردن
آمریکاییها بود لذا سعی کرد به آمریکا چنین وانمود کند که دشمن اصلی شما در منطقه
شیعیان هستند، آن هم شیعیان تحت تأثیر ایران. و ما میخواهیم با آنها وارد مبارزه
شویم و آنها را نابود کنیم.
حسین الحوثی در تمام
سخنرانیهایش از امام خمینی(ره)، روز قدس، روز عاشورا، امام علی(ع) و مبانی شیعی و
انقلابی سخن میگفت و از آنها دفاع میکرد. اینها چیزهایی است که حداقل در چند دهه
اخیر در این حجم وسیع در زیدیه سابقه نداشت و این قدر جدّی مطرح نشده بود. دولت
یمن و حکومت علی عبدالله صالح، سعی کرد الحوثی و جریانش را از بدنه زیدیه یمن جدا
و آنها را شیعه اثنا عشری معرفی کند در صورتی که این درست نبود و واقعیت این بود
که آنها زیدیهایی بودند که بیدار شده بودند.
علی عبدالله صالح به خیال اینکه میتواند با یک حمله نظامی کار حسین الحوثی و جمعیت محدودی را که همراه او هستند، یکسره کند در سال 2004 به مناطق کوهستانی شمال یمن و به صورت مشخص کوهستان "مرّان " حمله کرد و بعد از درگیریها و بمبارانهای هوایی سنگین، آقای حسین الحوثی و تعدادی از هوادارانش را به شهادت رساند و بقیه یارانشان از لحاظ ظاهری پراکنده شدند، ولی این پایان کار نبود بلکه آغاز تحولی جدّی در منطقه بود و به تعبیر قرآن مجید "و مکروا و مکر الله و الله خیرالماکرین ". شاید پنج سال پیش که اوّلین جنگ حکومت یمن و حوثیها درگرفت، کلّ جمعیت آنها حدود 200 نفر بیشتر نبود، ولی الآن کار به جایی رسیده است که در جنگ ششم در این جریان گفته شده که "عبدالمالک الحوثی " جانشین حسین الحوثی و برادر وی، چند صد هزار نفر را در این منطقه به صورت نیروهای بسیجی مسلح و پارتیزان سازماندهی کرده است. امروز دیگر حوزه درگیری و نفوذ حوثیها محدود به مرّان و استان صعده نیست بلکه چندین استان استراتژیک شمال و شمال غربی یمن تا نزدیکی صنعا، حوزه نفوذ آنها و اغلب در تصرّف آنهاست
حکومت یمن، حتّی پس از ورود عربستان به ماجرا هیچ کاری از پیش نبرده، یعنی هدف اعلام شده آنها نابود کردن حرکت الحوثیها در یمن و به دنبال آن باز کردن راه صعده به مرز عربستان بود، ولی ما شاهدیم که همچنان این راه بسته و تحت کنترل حوثیهاست و این استانها همه در اختیار حوثیهاست به جز شهر صعده که از قدیم هم در مرکز شهر صعده مراکز حکومتی را حفظ میکردند، ولی در همان شهر هم هر چند وقت یک بار، مورد حملات کوبنده قرار دارند. این در حالی است که دولت یمن به صورت قساوتآمیزی با هواپیما حوثیها و مردم بیگناه منطقه را بمباران میکند و حکومت عربستان هم در یک مقطع یک ماهه بیش از 600 سُرتی پرواز با هواپیماهای مدرن از قبیل اف15 بر روی بعضی از مناطق حوثیها انجام داد و آنجا را بمباران کرده است. چنانکه میدانید عربستان دارای یکی از مجهّزترین ارتشهای منطقه است و در طول این سالها مقادیر زیادی سلاح خریده و این اوّلین باری است که دارد سلاحهای خود را در یک جنگ جدّی امتحان میکند، ولی حوثیها با قوّت و قدرت تمام در منطقه حضور دارند.
اتّفاقی
که الآن در این منطقه افتاده، بدون تردید تولد دوباره یک جریان مبارز و انقلابی
ایستاده در برابر ظلم و ظالمین و مستکبرین در سطح جهانی است که در عین حال این
جریان یک جریان شیعی قوی و دارای ریشه هم هست. این
جریان در یمن متولّد شده و خیلی هم قوی متولد شده است. نیروهای بسیج و ارتش حسین
الحوثی از 200 نفر در آغاز، اکنون به صدها هزار نفر رسیده است. هیچ نگرانی از
آینده این جریان نباید داشته باشیم به خاطر اینکه این جریان یک جریان مخلص و
فداکار و با ایمان راسخ است که با قاعده و زمینه کاملاً مردمی در منطقه شکل گرفته
است. یعنی آن 200 نفری که تبدیل به حدود یک میلیون نفر شدهاند، از خود مردم
یارگیری کردهاند بدون اینکه محور آن پول و امکانات خاصی باشد.
مردم یمن مردم بسیار
سادهزیستی هستند. و کافی است آن روحیه سلحشوری تاریخی را در نظر بگیرید و به غیرت
یک یمنی بربخورد، اسلحه در دست میگیرد ـ اسلحه هم در آنجا فراوان است ـ و وارد
میدان نبرد میشود. بنابراین آنها چیز زیادی برای از دست دادن ندارند که اگر
بگویید شهر صعده 10 بار در روز بمباران شود چه میشود؟ هیچی آنها به بیرون از شهر
میروند و دوباره به شهر بر میگردند.
سیدحسین در همه نوارهای خودش میگوید که من معتقدم بهترین شخصیت در زمان ما که راجع به قرآن صاحبنظر است امام خمینی(ره) است و معتقدم کسی بهپای ایشان در معرفت قرآن نمیرسند. این حرف سیدحسین است. اندیشههای حوثی ها را شما میتوانید از سیدحسین بفهمید نه از عبدالملک. عبدالملک خیلی محتاطانه حرف میزند چون الان زمان جنگ است. والا اگر میخواستید اندیشههای عبدالملک را بشناسید خودش گفت که ایدئولوژی حرکت ما کتب برادرم است. حسین حوثی یک کتاب دارد به نام تاثیر اندیشههای امام خمینی(ره) بر حسین حوثی . یک کتاب کامل و خیلی جالب است. ایشان مرید امام خمینی(ره) است و ارتباط حسین حوثی با امام خمینی(ره) مثل ارتباط سیدحسن نصرالله با آیتالله خامنهای است. ارتباط حسین حوثی با آیتالله خامنهای مثل ارتباط سیدحسن نصرالله با آیتالله خامنهای است. یکی از مسائلی هم که امروز حکومت یمن آن را دنبال میکند. حرفهای سیدحسین حوثی در مورد ایران است. الان این حرفها را عبدالملک نمیگوید، ولی نمیتواند بگوید حرف برادرم اینگونه نیست. یعنی سیدحسین حوثی پس از اینکه به ایران آمده و کتب امام خمینی(ره) را مطالعه کرده میگوید که کتابهای امام(ره) مقدس است. علنا میگوید که شخصیت امام خمینی(ره) یک شخصیت مقدس است. حسین حوثی میگوید ما باید از جمهوریاسلامی الگوبرداری کنیم و از ایران یاد بگیریم. به همین علت است که حکومت یمن میگوید حوثی ها مجوس هستند، ایرانی هستند، باید به اصفهان برگردند.
اتهامات جریان الحوثی
حالا برای اینکه یک
نمونه از این موارد و اتهامات به جریان الحوثی را ببینید، حکم لغو مصونیت پارلمانی
یحیی الحوثی را برای شما میخوانم:
ایشان دربیانیه رسمی
پارلمان یمن متهم به این بندها شدهاند:
1. تلاش برای برقرار کردن دوباره حکومت امامان زیدیه در یمن،
2. پیاده کردن نظریه ولایت فقیه در یمن،
شاید به نظر برسد یک
بخش این بند درست است! چون امامت زیدی اگر دنبالش باشند شبیه ولایت فقیه است، ولی
در اصل این یک نوع تبلیغات است که بگویند اینها میخواهند همان الگوی ایران را در
یمن پیاده کنند، در صورتی که چنین چیزی نیست (حداقل به این صورتی که اینها میگویند).
حداکثر میتوانیم
بگوییم که جریان الحوثی به دنبال بازگرداندن اقتدار و استقلال عمل شیعه زیدیه است،
ولی اینکه به صورت یک الگوی مشخص بخواهند الگوی ولایت فقیه در ایران را پیاده
کنند، یا بخواهند بگویند که ولیّفقیه ایران بر یمن حکومت کند (که اینها خیلی
دارند به آن دامن میزنند) فعلاً چنین دیدگاهی وجود ندارد.
3. تحریک به شورش علیه ولیّ امر؛ یعنی علی عبدالله صالح،
4. تحریک برای توسعه روحیه طایفهگرایی و استقلال مذهب زیدی؛ این
اتهام بیشتر اتهام سیاسی است،
5. تحکیم تفکراتی که مربوط به امامیه میشود و ترویج این مطلب که
حکومت حقّ اختصاصی اهلبیت(ع) است. میبینید که چقدر مغالطه شده است اصلاّ این
تفکر عین اندیشه و اعتقاد زیدیه است و لزوماً اختصاص به امامیه ندارد.
الآن دولت یمن دارد
میگوید این حوثیها زیدی نیستند، زیدیه آن چیزی است که ما میگوییم و اینها مزدور
ایران و دنباله رو اثناعشریهاند و این مسئله اصلاً صحیح نیست، ولی اینکه اینها
متأثر از افکار امام و انقلاب اسلامی هستند صحیح است همانطوری که سنّیهای غزه
لبنان و حماس متأثر از انقلاب اسلامی و اندیشههای بنیانگذار آن، امام خمینی(ره)
هستند.
و این روح جدیدی است
که برای مبارزه با مستکبران و حکومتهای غاصب و ظالم در منطقه وجود دارد.
نقش سلاح در بین زیدی های یمن
شاید در بین کمتر مردی در جهان این مقدار سلاح وجود داشته باشد که طبق بعضی آمار هار ها به اضاء هر نفر 3 قبضه اسلحه در این کشور وجود دارد یمن پر از اسلحه است. یمن چهارراه اسلحه است؛
از خصوصیات جامعه یمن این است که وقتی کسی سلاح به دست میگیرید ، معنای سیاسی آن این است که علیه حکومت مرکزی به قیام برخاسته یعنی برانداز است و میخواهد با از بین بردن حکومت مرکزی، خودش یک حکومت تشکیل دهد.
البته حوثی ها از اول مسلح بودند. منطقه حوثی ها بازار سلاح یمن است. در طول تاریخ یمن، سلاح از منطقه حوثی ها خریداری میشد. از 40 سال پیش و قبل از تولد حوثی ها منطقه آنان بازار اصلی سلاح در یمن بودهاست.
اگر اسلحهای هم در یمن نبود، غنیمتهایی که حوثیها از ارتش یمن گرفتند، برای چندین جنگ، مشابه چیزی که الآن ما در یمن شاهدش هستیم کافی است. چون آنها ارتش یمن و پادگانهای آن را تقریباً در کلّ استانهای شمالی خلع سلاح کردهاند، تمام پادگانها به استثنای صعده به دست حوثیها افتاده است و یک مجموعه جوان ـ مشابه چیزی که ما اوایل جنگ تحمیلی با عراق به عنوان بسیجی میدیدیم ـ تانکهای متعدد، توپهای مختلف، اسلحه ضدّ هوایی را از دشمن به غنیمت گرفتهاند و از آنها استفاده هم میکنند
پس این مساله واقعا طبیعی است. همه طرفداران وهابیها در این منطقه مسلح هستند. یعنی خلع سلاح در یمن چیزی برخلاف فرهنگ یمن است. از طرف دیگر مساله امنیت برای آنان مهم است. یعنی اگر سلاح نداشته باشند، نابود میشوند.
حضور زیدیان در کنار مدافعان حرم
با گسترش گروه های تکفیری و حمله سازمان دهی شده ی آنان به عتبات مقدسه در شام و عراق گروه های مختلف زیدی از سراسر جهان از افغانستان گرفته تا یمن برای دفاع خود را به گروه های مدافع حرم رساندند
امروز زیدیان در سوریه و عراق بزرگترین گروه های غیر بومی مدافع حرم را تشکیل میدهند به طوری که در این امر گوی سبقت را از ایرانیان اثنا عشری ربوده اند
آنچه امروز در عراق به عنوان کتائب یا گردانهای اباالفضل سلام الله علیه شاهد هستید گروه هایی از جوانان یمنی فداکاری هستند که برای حفظ حرمت حرم امامانشان به کربلا آمده اند و تا کنون با تقدیم دهها شهید در این راه استقامت خود را ثابت کرده اند.
منابع :
بحوث فی الملل و نحل آیت الله سبحانی
سایت رسمی حوثیان یمن ( تالار گفتگو های سیاسی )
کتاب تاریخ زیدیه اثر دکتر افشاری انتشارات وزارت امور خارجه
کتاب زیدیه در یمن