حریم داران ولایت

ما را به جرم دوست داشتن نکشید !

حریم داران ولایت

ما را به جرم دوست داشتن نکشید !

شیعیان زیدی و بیداری اسلامی / با نگاه به تحولات یمن ( بخش اول )

منتظر منتقم زهرا | دوشنبه, ۷ مهر ۱۳۹۳، ۰۵:۴۰ ب.ظ

شخصیت زید ابن علی ابن الحسین علیه السلام

ما زیدیه را با قیام‌ها و سلحشوری‌های علویان از قرن دوم و به طور خاص از شخص زید بن علی بن حسین(علیه السلام) می‌شناسیم

زید جوانی است در کنار امام باقر(ع) که سر پرشوری در مبارزه با حاکمان ظالم بنی‌امیه دارد، ولی امام باقر(ع) که برادر بزرگ‌تر زید هستند او را به آرامش دعوت کرده و سفارش می‌کنند که منتظر فرصت خوب و مناسب‌تری برای مبارزه با حاکمیت باید بود. زید دوران امام باقر(ع) (95-144 ق.) را تحمّل کرد و دست به حرکتی نزد، ولی پس از شهادت امام باقر(ع) و در زمان امامت امام صادق(ع) کم‌کم برنامه خود را به صورت جدّی‌تری دنبال کرد تا با اعتماد بر کوفیان (که مرکز تشیع بودند) علیه هشام بن عبدالملک، خلیفه ظالم اموی قیامی را ترتیب بدهد.

طبق نقل مرحوم شیخ مفید تعداد اولاد امام چهارم 15 نفرند، چهار دختر و یازده پسر که عبارتند از :1- امام محمّد باقر (علیه السلام ) 2 - عبداللّه 3 - حسن 4 - حسین 5 - زید 6 - عمر 7 - اصغر 8 - عبدالرحمن 9 - سلیمان 10 - على 11 - خدیجه 12 - محمّد اصغر 13 - فاطمه14- علیه 15 - ام کلثوم
در نام مادر وى اختلاف است ، بعضى او را به نام جیداء یا جیّد یاد کرده اند  و بعضى نام او را حیدان  مى دانند  و در روایتى امام سجاد (علیه السلام ) او را به نام حوراء مى خواند
او کنیز بود شایسته و با نجابت ، که مختار بن ابى عبیده ثقفى او را به سى هزار درهم خرید،  این در نظرش جلوه کرد و او را خوشایند شد، که با خود گفت : نه ، من لیاقت این زن را ندارم ، او شایسته على بن الحسین (علیهماالسلام ) است و او را به عنوان هدیه اى ارزنده به خدمت امام فرستاد، و این بانو از امام چهارم داراى چهار فرزند شد، سه پسر و یک دختر، فرزند اول او، این بانو، زنى با نجابت و پرهیزگار و پاکدامن بود. روزى امام باقر (علیه السلام ) چشمش به زید افتاد، فرمود:  لقد انجبت ام ولدتک یا زید  یعنى اى زید مادر نجیبى تو را زاده است .

شیخ مفید درمعرفی زیدیه می‌نویسد: «زیدیه به امامت علی و حسن و حسین و زیدبن­علی (ع)  قائل هستند و نیز به امامت هر فاطمی که به خود دعوت کند و در ظاهر عادل،‌ اهل علم و شجاعت باشد و با او بر شمشیر کشیدن برای جهاد بیعت شود.»

   زید بن­ علی در سال 122 ه.ق در زمان حکومت هشام­بن­عبدالملک ،  بر ضد حکومت ظالم قیام نموده و به شهادت رسید.

   عقاید خاص او از جمله ، ‌قیام و خروج علیه ظالمان در هر شرایطی ،‌ امکان امامت بدون برخورداری از علم غیب و عصمت و نگرش مثبت او نسبت به شیخین ، ‌سبب شد که علی­رغم اینکه خود زید مدعی امامت نبود ، پیروان او ‌زید را امام دانسته و بعد از شهادت او در کوفه و عراق و سپس در ایران و یمن دست به قیام­هایی زدند .

شاید این عدم موضع گیری زید در قبال خلفا باعث این امر گردید تا امروز شاهد این باشیم که در عقائد زیدیان تفضیل مفضول بر افضل و در نتیجه پذیرش خلافت خلفاء بی اشکال به نظر آید .

* البته تناقض میان پذیرش خلافت و اعتقاد ایشان به امامت فاطمیون قائم به سیف امریست که باید از جانب ایشان پاسخ داده شود .

زیدیان پس از شهادت زید

ایشان معتقدند پس از امامت امام حسن و امام حسین علیهما السلام هر کدام از فرزندان حضرت زهرا(س) چه حسنی چه حسینی که مجتهد ، عادل و شجاع .... باشد (که در منابع خود چهارده شرط را ذکر می‌کنند) و حاضر شود در راه خدا به میدان بیاید (شمشیر کشیدن اصطلاح کنایی است) و مبارزه کند و حکومت را در دست بگیرد، می‌تواند امام زیدیه باشد ایشان معتقدند که: ما امام را تنها زمانی به رسمیت می‌شناسیم که به عنوان امام به صحنه بیاید. بنابراین همه علویانی که تقیه را جایز ندانسته و در برابر حکام وقت دست به قیام می‌زدند، به عنوان امامان زیدیه به شمار می‌آیند. البته باید توجه داشت که زیدیه برای سایر امامان اثناعشریه احترام قائل‌اند و احیاناً از به کار بردن عنوان امام در مورد آنها هم دریغ ندارند، منتهی معتقدند این شخصیت‌ها پیشوایان علم و ورعند و پیشوایی سیاسی و الگوی مبارزاتی همان قیام کنندگان علوی و فاطمی هستند.

ایشان پس از شهادت زید دست به قیامهای مختلفی زدند که مهمترین آنها عبارت اند از :

  1ـ قیام یحیی بن­زید در خراسان در سال 126 ه.ق.

  2ـ قیام محمدبن­عبدالله (نفس زکیه) در مدینه در سال 145 ه.ق. با ادعای مهدویت.

  3ـ قیام ابراهیم­بن­عبدالله در بصره در سال 145 ه.ق.

  4ـ قیام حسین­بن­علی (شهید فخ) در مدینه در سال ه169 ه.ق.

  5ـ قیام محمدبن­ابراهیم (ابن طباطبا) در کوفه در سال 199 ه.ق.

* اگر با اندکی تامل بر این قیام ها بنگریم در خواهیم که زیدی ها تقریبا سراسر قرن دوم هجری را در حال قیام به سر برده اند .

 

تقسیم تاریخی زیدیه
اولین تقسیم تاریخی زیدیه تقسیم به زیدیان جارودی و زیدیان غیرجارودی است. جارودیان، زیدیانی هستند که علاوه بر اعتقاد به قیام و انقلاب، وابستگی و علقه شدید به اهل بیت(علیه السلام) داشته و اندیشه های شیعی در آنها پررنگ است. این جریان که در مقایسه با اهل سنت، نزدیک به شیعیان امامی است، همواره جریان اصلی در میان زیدیه بوده است.
جریان دوم زیدیه که بیشتر حدیث گرا هستند، از لحاظ اعتقادی متشیع به حساب می آیند. حتی کسانی همچون ابوحنیفه هم که افکار انقلابی زید را می پسندید ولی در موراد دیگر همچون مسأله امامت با زید همراه نبودند نیز به همین معنا متشیع و زیدی به حساب آمده اند. این جریان در طول تاریخ وجود داشته ولی همیشه در اقلیت بوده اند و انعکاس چشمگیری در طول تاریخ جز در چند برهه نداشته اند.
در دوره های میانی نیز همین دو گرایش در زیدیه وجود داشته است؛ مثلا عبدالله بن حمزه، امام برجسته زیدیه در قرن 6-7 و یا امام دیگری با نام احمدبن سلیمان وجود دارند که سردمداران 2همان گرایش اصیل زیدی جارودی هستند. عبدالله بن حمزه، در جایی می گوید: «در زمان ما در یمن جز جارودی ها، زیدی دیگری وجود ندارد». در همان زمان در سوی دیگر، شخصیتی به نام نشوان بن سعید حمیری صاحب «الحور العین» ظهور می کند که مبانی کلامی در او بسیار کم رنگ است و منتقد زیدیه به شمار می رود و قائل است که افکار زیدیه ساخته و پرداخته امامان زیدیه بعد از زید بن علی(ع) است و الا خود او با خلفا و صحابه رابطه بسیار خوبی داشته است!

 

عقاید و افکار زیدیه در قرون اخیر
در قرون اخیر نیز همین دو جریان وجود دارند و می بینیم که امامانی در میان زیدیه ظهور می کنند که دارای عقاید جارودی هستند و مبانی شیعی در میان آنها بسیار پررنگ است. به طور مثال منصور بالله قاسم بن محمد که تشکیل دهنده حکومت سوم زیدیه یمن است و عثمانی ها را از یمن اخراج کرد. در دوران حکومت او و فرزندنش المتوکل علی الله (معاصر با ظهور صفویه در ایران)، عالمانی ظهور می کنند که گرایشهای شیعی آشکاری دارند و علماء غیر جارودی، آنها را متهم به غلو و خروج از زیدیه و پیوستن به امامیه می کنند. در زمان ایشان مظاهر و شعائری مثل عید غدیر و عاشورا پررنگ می گردد ولی متأسفانه نوادگان قاسم بن محمد، تبدیل به جریانی وا داده و منفعل در برابر عقاید اهل سنت شدند و به تبع و بر اساس قاعده کلی «الناس علی دین ملوکهم» علمایی ظهور کردند که گرایش های شدید حدیثی و سلفی داشتند. کسانی مثل شوکانی و ابن امیر و ابن وزیر که حتی علمای زیدی آنها را جزء زیدیه نمی دانند و از اهل سنت به شمار می آورند ولی کسانی که از خارج مذهب زیدیه به آنها می نگرند، آنها را نیز گرایشی از زیدیه می دانند.
اگر در گرایش جارودی علمایی ظهور می کنند، مانند: صاحب دو جلد کتاب قطور با نام «انوارالیقین فی امامة امیرالمؤمنین» که حتی زیدیه کنونی این کتاب را چاپ نمی کنند چرا که قدح جدی نسبت به خلفاء و دیگر مخالفان حضرت علی دارد. در مقابل شخصی مانند شوکانی و ابن امیر صنعانی ظهور می کنند که سلفی ها به کلام آنها استناد می کنند، چرا که از پیروان اهل حدیث و احمد بن حنبل حساب می شوند. تنها جرم زیدیان واقعی نزد سلفی ها و وهابی ها این است که شیعه زیدی هستند. آنها قائل هستند که امام زید با خلفا و صحابه مشکلی نداشته است. کار به جایی می رسد که وقتی شوکانی در رأس قدرت قرار می گیرد و قاضی القضات زیدیه می شود، دست به قلع و قمع علمای جارودی می زند و دستور قتل برخی را به جرم غلو صادر می کند مثل شهید سماوی.

اجبارات و محدودیت‌های حکومت یمن که تحت تاثیر وهابیت بود نیز در این مساله مؤثر است. بنابراین آنها به حمایت از مکتب جدید اهل‌سنت پرداختند که اولین بار از تعالیم سیدمحمد‌بن‌ابراهیم الوزیر(م840ق) حاصل شده بود.  ابن‌الوزیر عضو یکی از خانواده‌های علوی دانشمند و زیدی معروف بود و مجموعه احادیث شرعی اهل‌سنت را بدون هیچ شرطی معتبر شناخته بود. بر این اساس، او به طور حساب‌شده از عقیده مکتب اهل‌سنت خصوصا سلفیه دفاع می‌کرد و در اثر مفصل خود به نام العواصم والقواصم فی الذب عن سنة ابی‌القاسم به نقد عقاید زیدی پرداخت. با وجود این، او اصرار داشت که به هیچ مکتبی از اهل‌سنت نپیوسته است، بلکه به سادگی اجتهاد مستقل و عمیق را به کار گرفته است. صالح‌بن‌مهدی المَقبَلی (م 1108ق)، محمد‌بن ‌اسماعیل الامیر (م 1182ق) و محمد‌بن‌علی الشوکانی (م 1250ق) از دانشمندان و نویسندگان مکتب او هستند.
محمد بن اسماعیل الامیر الصنعانى (1099- 1182) معروف به ابن الامیر همزمان با ظهور وهابیت آنان را تایید و نظراتى نزدیک به اهل سنت ارائه کرد و درگیرى هاى او با عالمان زیدیه اصیل شدت گرفت.
شوکانی در حکومت چندین امام، مفتی و قاضی بود. او قاطعانه در نوشته‌های خود به زیدیان سنتی حمله می‌کرد و در جایگاه رسمی خود نیز بعضی از رهبران سرسخت آنها را مورد آزار و اذیت قرار داد. او موقعیت خاصی در جهان اهل‌سنت یافت و توسط آنان به رسمیت شناخته شد. وی یکی از پایه‌ریزان تجددگرایی (مدرنیسم) اسلامی محسوب می‌شود که به موازات مصلحان خارجى در تحول و تحرک جامعه معاصر یمن نقش داشته است.

 

اهم اعتقادات جریان اخیر:
 1. عدم حصر امامت در اولاد فاطمه (س) و اکتفا به حصر آن در قریش
2. عدم اشتراط اکملیت و افضلیت در امام و کفایت وجود اجتهاد
3.عدم جواز خروج و شورش مادامى که کفر آشکار و ترک واجبى چون نماز از حاکمان دیده شود
4.استفاده هاى فقهى نزدیک به مشرب اهل سنت و از منابع آنان.
...
نزدیکى این جریان به اهل سنت نیز تا بدان پایه است که برخى معتقدند آنان دیگر زیدى محسوب نمى شوند و از اهل سنت به حساب مى آیند.
شاید بتوان گفت مهمترین عاملی که باعث شد زیدیه یمن به سلفیه گرایش پیدا کند فشار سیاسی حکومت است که شدیدا از وهابیت خط میگیرد؛آنان به کتابخانه‌ها حمله کردند و کتابها را آتش زدند، از فعالیت مدارس دینی جلوگیری کردند و علمای زیدی را کشتند. علت اینکه اکنون از ۵ میلیون شیعه زیدی تنها نیم میلیون نفر شناخته شده‌اند واکثرا تحت تاثیر سلفیه قرار گرفتند، به عملکرد حکومت برمی‌گردد. حکومت همه مراسم زیدیان را ممنوع کرده است.
مراسم شیعیان بر محوریت اهل‌بیت علیهم السلام بود، زمانی که حکومت نو روی کار آمد، به کشتار شیعیان و علمای آن‌ها دست‌زد . اجبارات و محدودیت‌ها کم‌کم مسائل فرهنگی چند صدساله مربوط به اهل‌بیت علیهم السلام را تغییر داد.
بعضی از این فشارها و محدودیت ها عبارت است از:
1. ممنوعیت مراسم مذهبی : مانند جشن در عید غدیر
ولی با تمام محدودیت‌ها، آنان مراسم مذهبی خود را بطور پنهانی برگذار می‌کنند
2. حذف کتب مذهبی: مثل نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه .
3. نداشتن حق تأسیس مدارس دینی برای شیعیان: برخلاف کمبود منابع فرهنگی چون کتاب و دسترسی به روحانیون شیعه، تلاش‌های زیادی در تقویت پایه‌های مذهبی از جانب آنان انجام شده‌است.

4. آزار و شکنجه و زندانی‌شدن شیعیان و علمای شیعی
بااینکه زیدیه تقیه را قبول ندارد اما آن جنایات باعث شد بسیاری از آنها در ظاهر از عقائدشان برگردند.
5.توهین به ارزش‌ها: مانند تخریب مساجد و به آتش‌کشیدن علنی و قانونی کتاب‌هایی مانند «نهج‌البلاغه» و «صحیفه سجادیه» که با هماهنگی دولت یمن و وهابی‌های سعودی انجام می‌شود.
البته بعضی از بزرگان زیدیه باوجود این محدودیت ها اصالت خود را حفظ کرده اند.

شخصیت زید ابن علی ابن الحسین علیه السلام

ما زیدیه را با قیام‌ها و سلحشوری‌های علویان از قرن دوم و به طور خاص از شخص زید بن علی بن حسین(علیه السلام) می‌شناسیم

زید جوانی است در کنار امام باقر(ع) که سر پرشوری در مبارزه با حاکمان ظالم بنی‌امیه دارد، ولی امام باقر(ع) که برادر بزرگ‌تر زید هستند او را به آرامش دعوت کرده و سفارش می‌کنند که منتظر فرصت خوب و مناسب‌تری برای مبارزه با حاکمیت باید بود. زید دوران امام باقر(ع) (95-144 ق.) را تحمّل کرد و دست به حرکتی نزد، ولی پس از شهادت امام باقر(ع) و در زمان امامت امام صادق(ع) کم‌کم برنامه خود را به صورت جدّی‌تری دنبال کرد تا با اعتماد بر کوفیان (که مرکز تشیع بودند) علیه هشام بن عبدالملک، خلیفه ظالم اموی قیامی را ترتیب بدهد.

طبق نقل مرحوم شیخ مفید تعداد اولاد امام چهارم 15 نفرند، چهار دختر و یازده پسر که عبارتند از :1- امام محمّد باقر (علیه السلام ) 2 - عبداللّه 3 - حسن 4 - حسین 5 - زید 6 - عمر 7 - اصغر 8 - عبدالرحمن 9 - سلیمان 10 - على 11 - خدیجه 12 - محمّد اصغر 13 - فاطمه14- علیه 15 - ام کلثوم
در نام مادر وى اختلاف است ، بعضى او را به نام جیداء یا جیّد یاد کرده اند  و بعضى نام او را حیدان  مى دانند  و در روایتى امام سجاد (علیه السلام ) او را به نام حوراء مى خواند
او کنیز بود شایسته و با نجابت ، که مختار بن ابى عبیده ثقفى او را به سى هزار درهم خرید،  این در نظرش جلوه کرد و او را خوشایند شد، که با خود گفت : نه ، من لیاقت این زن را ندارم ، او شایسته على بن الحسین (علیهماالسلام ) است و او را به عنوان هدیه اى ارزنده به خدمت امام فرستاد، و این بانو از امام چهارم داراى چهار فرزند شد، سه پسر و یک دختر، فرزند اول او، این بانو، زنى با نجابت و پرهیزگار و پاکدامن بود. روزى امام باقر (علیه السلام ) چشمش به زید افتاد، فرمود:  لقد انجبت ام ولدتک یا زید  یعنى اى زید مادر نجیبى تو را زاده است .

شیخ مفید درمعرفی زیدیه می‌نویسد: «زیدیه به امامت علی و حسن و حسین و زیدبن­علی (ع)  قائل هستند و نیز به امامت هر فاطمی که به خود دعوت کند و در ظاهر عادل،‌ اهل علم و شجاعت باشد و با او بر شمشیر کشیدن برای جهاد بیعت شود.»

   زید بن­ علی در سال 122 ه.ق در زمان حکومت هشام­بن­عبدالملک ،  بر ضد حکومت ظالم قیام نموده و به شهادت رسید.

   عقاید خاص او از جمله ، ‌قیام و خروج علیه ظالمان در هر شرایطی ،‌ امکان امامت بدون برخورداری از علم غیب و عصمت و نگرش مثبت او نسبت به شیخین ، ‌سبب شد که علی­رغم اینکه خود زید مدعی امامت نبود ، پیروان او ‌زید را امام دانسته و بعد از شهادت او در کوفه و عراق و سپس در ایران و یمن دست به قیام­هایی زدند .

شاید این عدم موضع گیری زید در قبال خلفا باعث این امر گردید تا امروز شاهد این باشیم که در عقائد زیدیان تفضیل مفضول بر افضل و در نتیجه پذیرش خلافت خلفاء بی اشکال به نظر آید .

* البته تناقض میان پذیرش خلافت و اعتقاد ایشان به امامت فاطمیون قائم به سیف امریست که باید از جانب ایشان پاسخ داده شود .

زیدیان پس از شهادت زید

ایشان معتقدند پس از امامت امام حسن و امام حسین علیهما السلام هر کدام از فرزندان حضرت زهرا(س) چه حسنی چه حسینی که مجتهد ، عادل و شجاع .... باشد (که در منابع خود چهارده شرط را ذکر می‌کنند) و حاضر شود در راه خدا به میدان بیاید (شمشیر کشیدن اصطلاح کنایی است) و مبارزه کند و حکومت را در دست بگیرد، می‌تواند امام زیدیه باشد ایشان معتقدند که: ما امام را تنها زمانی به رسمیت می‌شناسیم که به عنوان امام به صحنه بیاید. بنابراین همه علویانی که تقیه را جایز ندانسته و در برابر حکام وقت دست به قیام می‌زدند، به عنوان امامان زیدیه به شمار می‌آیند. البته باید توجه داشت که زیدیه برای سایر امامان اثناعشریه احترام قائل‌اند و احیاناً از به کار بردن عنوان امام در مورد آنها هم دریغ ندارند، منتهی معتقدند این شخصیت‌ها پیشوایان علم و ورعند و پیشوایی سیاسی و الگوی مبارزاتی همان قیام کنندگان علوی و فاطمی هستند.

ایشان پس از شهادت زید دست به قیامهای مختلفی زدند که مهمترین آنها عبارت اند از :

  1ـ قیام یحیی بن­زید در خراسان در سال 126 ه.ق.

  2ـ قیام محمدبن­عبدالله (نفس زکیه) در مدینه در سال 145 ه.ق. با ادعای مهدویت.

  3ـ قیام ابراهیم­بن­عبدالله در بصره در سال 145 ه.ق.

  4ـ قیام حسین­بن­علی (شهید فخ) در مدینه در سال ه169 ه.ق.

  5ـ قیام محمدبن­ابراهیم (ابن طباطبا) در کوفه در سال 199 ه.ق.

* اگر با اندکی تامل بر این قیام ها بنگریم در خواهیم که زیدی ها تقریبا سراسر قرن دوم هجری را در حال قیام به سر برده اند .

 

تقسیم تاریخی زیدیه
اولین تقسیم تاریخی زیدیه تقسیم به زیدیان جارودی و زیدیان غیرجارودی است. جارودیان، زیدیانی هستند که علاوه بر اعتقاد به قیام و انقلاب، وابستگی و علقه شدید به اهل بیت(علیه السلام) داشته و اندیشه های شیعی در آنها پررنگ است. این جریان که در مقایسه با اهل سنت، نزدیک به شیعیان امامی است، همواره جریان اصلی در میان زیدیه بوده است.
جریان دوم زیدیه که بیشتر حدیث گرا هستند، از لحاظ اعتقادی متشیع به حساب می آیند. حتی کسانی همچون ابوحنیفه هم که افکار انقلابی زید را می پسندید ولی در موراد دیگر همچون مسأله امامت با زید همراه نبودند نیز به همین معنا متشیع و زیدی به حساب آمده اند. این جریان در طول تاریخ وجود داشته ولی همیشه در اقلیت بوده اند و انعکاس چشمگیری در طول تاریخ جز در چند برهه نداشته اند.
در دوره های میانی نیز همین دو گرایش در زیدیه وجود داشته است؛ مثلا عبدالله بن حمزه، امام برجسته زیدیه در قرن 6-7 و یا امام دیگری با نام احمدبن سلیمان وجود دارند که سردمداران 2همان گرایش اصیل زیدی جارودی هستند. عبدالله بن حمزه، در جایی می گوید: «در زمان ما در یمن جز جارودی ها، زیدی دیگری وجود ندارد». در همان زمان در سوی دیگر، شخصیتی به نام نشوان بن سعید حمیری صاحب «الحور العین» ظهور می کند که مبانی کلامی در او بسیار کم رنگ است و منتقد زیدیه به شمار می رود و قائل است که افکار زیدیه ساخته و پرداخته امامان زیدیه بعد از زید بن علی(ع) است و الا خود او با خلفا و صحابه رابطه بسیار خوبی داشته است!

 

عقاید و افکار زیدیه در قرون اخیر
در قرون اخیر نیز همین دو جریان وجود دارند و می بینیم که امامانی در میان زیدیه ظهور می کنند که دارای عقاید جارودی هستند و مبانی شیعی در میان آنها بسیار پررنگ است. به طور مثال منصور بالله قاسم بن محمد که تشکیل دهنده حکومت سوم زیدیه یمن است و عثمانی ها را از یمن اخراج کرد. در دوران حکومت او و فرزندنش المتوکل علی الله (معاصر با ظهور صفویه در ایران)، عالمانی ظهور می کنند که گرایشهای شیعی آشکاری دارند و علماء غیر جارودی، آنها را متهم به غلو و خروج از زیدیه و پیوستن به امامیه می کنند. در زمان ایشان مظاهر و شعائری مثل عید غدیر و عاشورا پررنگ می گردد ولی متأسفانه نوادگان قاسم بن محمد، تبدیل به جریانی وا داده و منفعل در برابر عقاید اهل سنت شدند و به تبع و بر اساس قاعده کلی «الناس علی دین ملوکهم» علمایی ظهور کردند که گرایش های شدید حدیثی و سلفی داشتند. کسانی مثل شوکانی و ابن امیر و ابن وزیر که حتی علمای زیدی آنها را جزء زیدیه نمی دانند و از اهل سنت به شمار می آورند ولی کسانی که از خارج مذهب زیدیه به آنها می نگرند، آنها را نیز گرایشی از زیدیه می دانند.
اگر در گرایش جارودی علمایی ظهور می کنند، مانند: صاحب دو جلد کتاب قطور با نام «انوارالیقین فی امامة امیرالمؤمنین» که حتی زیدیه کنونی این کتاب را چاپ نمی کنند چرا که قدح جدی نسبت به خلفاء و دیگر مخالفان حضرت علی دارد. در مقابل شخصی مانند شوکانی و ابن امیر صنعانی ظهور می کنند که سلفی ها به کلام آنها استناد می کنند، چرا که از پیروان اهل حدیث و احمد بن حنبل حساب می شوند. تنها جرم زیدیان واقعی نزد سلفی ها و وهابی ها این است که شیعه زیدی هستند. آنها قائل هستند که امام زید با خلفا و صحابه مشکلی نداشته است. کار به جایی می رسد که وقتی شوکانی در رأس قدرت قرار می گیرد و قاضی القضات زیدیه می شود، دست به قلع و قمع علمای جارودی می زند و دستور قتل برخی را به جرم غلو صادر می کند مثل شهید سماوی.

اجبارات و محدودیت‌های حکومت یمن که تحت تاثیر وهابیت بود نیز در این مساله مؤثر است. بنابراین آنها به حمایت از مکتب جدید اهل‌سنت پرداختند که اولین بار از تعالیم سیدمحمد‌بن‌ابراهیم الوزیر(م840ق) حاصل شده بود.  ابن‌الوزیر عضو یکی از خانواده‌های علوی دانشمند و زیدی معروف بود و مجموعه احادیث شرعی اهل‌سنت را بدون هیچ شرطی معتبر شناخته بود. بر این اساس، او به طور حساب‌شده از عقیده مکتب اهل‌سنت خصوصا سلفیه دفاع می‌کرد و در اثر مفصل خود به نام العواصم والقواصم فی الذب عن سنة ابی‌القاسم به نقد عقاید زیدی پرداخت. با وجود این، او اصرار داشت که به هیچ مکتبی از اهل‌سنت نپیوسته است، بلکه به سادگی اجتهاد مستقل و عمیق را به کار گرفته است. صالح‌بن‌مهدی المَقبَلی (م 1108ق)، محمد‌بن ‌اسماعیل الامیر (م 1182ق) و محمد‌بن‌علی الشوکانی (م 1250ق) از دانشمندان و نویسندگان مکتب او هستند.
محمد بن اسماعیل الامیر الصنعانى (1099- 1182) معروف به ابن الامیر همزمان با ظهور وهابیت آنان را تایید و نظراتى نزدیک به اهل سنت ارائه کرد و درگیرى هاى او با عالمان زیدیه اصیل شدت گرفت.
شوکانی در حکومت چندین امام، مفتی و قاضی بود. او قاطعانه در نوشته‌های خود به زیدیان سنتی حمله می‌کرد و در جایگاه رسمی خود نیز بعضی از رهبران سرسخت آنها را مورد آزار و اذیت قرار داد. او موقعیت خاصی در جهان اهل‌سنت یافت و توسط آنان به رسمیت شناخته شد. وی یکی از پایه‌ریزان تجددگرایی (مدرنیسم) اسلامی محسوب می‌شود که به موازات مصلحان خارجى در تحول و تحرک جامعه معاصر یمن نقش داشته است.

 

اهم اعتقادات جریان اخیر:
 1. عدم حصر امامت در اولاد فاطمه (س) و اکتفا به حصر آن در قریش
2. عدم اشتراط اکملیت و افضلیت در امام و کفایت وجود اجتهاد
3.عدم جواز خروج و شورش مادامى که کفر آشکار و ترک واجبى چون نماز از حاکمان دیده شود
4.استفاده هاى فقهى نزدیک به مشرب اهل سنت و از منابع آنان.
...
نزدیکى این جریان به اهل سنت نیز تا بدان پایه است که برخى معتقدند آنان دیگر زیدى محسوب نمى شوند و از اهل سنت به حساب مى آیند.
شاید بتوان گفت مهمترین عاملی که باعث شد زیدیه یمن به سلفیه گرایش پیدا کند فشار سیاسی حکومت است که شدیدا از وهابیت خط میگیرد؛آنان به کتابخانه‌ها حمله کردند و کتابها را آتش زدند، از فعالیت مدارس دینی جلوگیری کردند و علمای زیدی را کشتند. علت اینکه اکنون از ۵ میلیون شیعه زیدی تنها نیم میلیون نفر شناخته شده‌اند واکثرا تحت تاثیر سلفیه قرار گرفتند، به عملکرد حکومت برمی‌گردد. حکومت همه مراسم زیدیان را ممنوع کرده است.
مراسم شیعیان بر محوریت اهل‌بیت علیهم السلام بود، زمانی که حکومت نو روی کار آمد، به کشتار شیعیان و علمای آن‌ها دست‌زد . اجبارات و محدودیت‌ها کم‌کم مسائل فرهنگی چند صدساله مربوط به اهل‌بیت علیهم السلام را تغییر داد.
بعضی از این فشارها و محدودیت ها عبارت است از:
1. ممنوعیت مراسم مذهبی : مانند جشن در عید غدیر
ولی با تمام محدودیت‌ها، آنان مراسم مذهبی خود را بطور پنهانی برگذار می‌کنند
2. حذف کتب مذهبی: مثل نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه .
3. نداشتن حق تأسیس مدارس دینی برای شیعیان: برخلاف کمبود منابع فرهنگی چون کتاب و دسترسی به روحانیون شیعه، تلاش‌های زیادی در تقویت پایه‌های مذهبی از جانب آنان انجام شده‌است.

4. آزار و شکنجه و زندانی‌شدن شیعیان و علمای شیعی
بااینکه زیدیه تقیه را قبول ندارد اما آن جنایات باعث شد بسیاری از آنها در ظاهر از عقائدشان برگردند.
5.توهین به ارزش‌ها: مانند تخریب مساجد و به آتش‌کشیدن علنی و قانونی کتاب‌هایی مانند «نهج‌البلاغه» و «صحیفه سجادیه» که با هماهنگی دولت یمن و وهابی‌های سعودی انجام می‌شود.
البته بعضی از بزرگان زیدیه باوجود این محدودیت ها اصالت خود را حفظ کرده اند.

  • منتظر منتقم زهرا

تاریخ تشیع

مظلومیت شعه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی